از پلک تو ملک تا که نم شد

از پلک تو ملک تا که نم شد

[ حاج محمود کریمی ]
از پلک تو ملک تا که نم شد
هر قطره‌ی لایق تو، یم شد‌

احکام امور می‌نویسد
دستی که به تیغ تو، قلم شد

تو از پس پرده، هو کشیدی
عیسای طبیب، متّهم شد

وصل چو منی به حشر افتاد
از بس‌که اهمّ فی‌الاهم شد

بنشینم و صبر، پیش گیرم
دنباله‌ی کار خویش گیرم

هرکس‌که رود به مکّه، حاجی‌ست
وآن کس‌که رود نجف، منجف

نظرات