
پا به پای ستارهها میرسم به دری که وا شد سومین شب عاشقی نوبت خودِ کربلا شد (میگن که خدا به ارباب، یه پسر داده مثل مهتاب که رفته از شرم چشماش زیر چادر ابرا آفتاب)۳ حسین میگه با صوت جلی، علی امام لم یزلی اگه خدا بده هرچی پسر به من اسمشونو میذارم فقط علی روح نوح شوق شور صفا طور اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب (میگن که خدا به ارباب، یه پسر داده مثل مهتاب که رفته از شرم چشماش زیر چادر ابرا آفتاب)۳ آب و آیینه میرسن، آبروی عبادت اومد پرده دار دل حسین، شرح شور شهادت اومد لب نو رسیده امشب شده از بوسهها لبالب باباش میگه رفته چشماش به چشای عباس و زینب اومد از حقیقت ازلی، هنوز لب نگشوده ولی میخونه میون گهواره هر نفس با صدای نفساش فقط علی جود کرم لوح قلم نفس حرم کعبه قبله حیا وفا صفا اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب (میگن که خدا به ارباب، یه پسر داده مثل مهتاب که رفته از شرم چشماش زیر چادر ابرا آفتاب)۳ عاشقم به حقیقت، عاشقی به روایت تو آسمون مدینه شد، کربلا یه زیارت تو خدا دلمو جلا داد روحم از قفس شد آزاد سه شب شدم بعد ارباب مهمون اباالفضل و سجاد چه سفرۀ کاملی بود چه شکوه پر حاصلی بود این سه شب هرچی شنیدم خلاصهی همشون علی بود عاشقی رو هدف گرفتم، از درِ تو شرف گرفتم دلم میگه عیدی امشب، یه زیارت نجف گرفتم تویی به همه خیرالعملی توی دلبرا بی مثلی امشب اگه گرههای منو وا کنی تا سپیده میخونم فقط علی اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب... (میگن که خدا به ارباب، یه پسر داده مثل مهتاب که رفته از شرم چشماش زیر چادر ابرا آفتاب)۳ دیگه تو دلامون جون میگیره آسمون چشمامون بارونی میشه دل میذاره با جنون سر به کوه و بیابون میمونه برا همیشه هرکس خدا رو داره قلبش خونهی یاره حاجت عاشقا برات کربلا، میون دستای علمداره همدم بی کسیمون یار دلواپسیمون ذکر یا ابوفاضله بندهی خوب خداست آخرش با شهداست هر کسی با ابوفاضله برده دلو گل یاس، سمت رایت العباس شمیم فاطمه نسیم علقمه کنار دریای علمداره حاجت عاشقا برات کربلا میون دستای علمداره جان نثار علیِ ذوالفقار علیِ مثل سایه با حسنه دلبر دلاوره ساقی نام آوره مثل لشکر یه تنه مشکش سبوی عشقه، اشکش وضوی عشقه ترانۀ وفا طراوت دعا تو شب چشمای علمداره حاجت عاشقا برات کربلا میون دستای علمداره