دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود گوشهی ویرانه جای بلبل زهرا نبود جان بابا، خوب شد بر ما یتیمان سر زدی هیچ کس در گوشهی ویرانه یاد ما نبود دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود دخترم، روزی که من در خیمه بوسیدم تو را ابر سیلی روی خورشید رخت پیدا نبود جان بابا، هرکجا نام تو را بردم به لب پاسخم جز کعب نی، جز سیلی اعداء نبود دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود دخترم وقتی که دشمن زد تو را زینب چه گفت؟ عمه آیا در کنارت بود بابا یا نبود؟ جان بابا، هم مرا، هم عمه را هم میزدند ذرهای رحم و مروت در دل آنها نبود دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود دخترم، وقتی عدو میزد تو را برگو مگر سید سجاد زینالعابدین آنجا نبود؟ جان بابا، بود اما دستهایش بسته بود کس به جز زنجیر خونین یار آن مولا نبود دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود دخترم، آن شب که تنها افتادی از نفس مادرم زهرا مگر با تو در آن صحرا نبود؟ جان بابا، من دویدم، زجر هم میزد مرا آن ستمگر شرمش از پیغمبر و زهرا نبود ***** بابا جان خواب دیدم مادرم شانه زد مویم دشمن آمد با لگد زد به پهلویم تار میبینم، سرم سنگینه عجب دستی داشت بابا، خیر نبینه با پای پر ورمم، دردسر حرمم عمه میگه خیلی شبیه مادرمم لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد ای مهربانتر از پدر و مادرم، حسین