تویی دریای بیپهنای خلقت، ما نمت هستیم تو بیش از ظرفیتهای وجودی ما کمت هستیم ملالی نیست ما را حبس کن در پیلهی داغت که این پروانه بودن را بدهکار غمت هستیم بهجز گریه گدای خانهات خرجی نمیخواهد دو سکه اشک هم کافیست لنگ دِرهمت هستیم تو را به خاطر دِرهم، چه دَرهمت کردند به قربان کف پایت، قدم بر چشم من بگذار فراغت را رها کن تشنهلب ما مرهمت هستیم اگرچه اشک ما مشکی برایت پر نخواهد کرد اقلاً دلخوشیم از اینکه گاهی مرهمت هستیم تمام آسمانها تکهای از بیرقت هستند