
تحمل غم هجران برایمان سخت است بیا عزیز دلم روزگارمان سخت است شبِ فراق و غمِ انتظار طولانیست به دوستان ندهی گر رُخی نشان سخت است شروع روضه به شعر فراق خورده گره عجیب نیست اگر کار روضهخوان سخت است جلوی صاحب عزا روضه خواندن از پهلو خودِ تو حق بده یا صاحب الزمان سخت است یکی غم علی اکبر، یکی غم زهرا عجیب بود، اصولاً غم جوان سخت است برای فاتح خیبر همین که فاطمهاش فقط زمین بخورد پیش این و آن سخت است به دست گردشِ دستاس و آرد کردنِ جو شکسته باشد اگر استخوان چنان سخت است کبودیِ تن خود را نهان کنی شاید ولی نهان شدنِ قامت کمان سخت است به موی دخترکانش برای شانه زدن مگر که فضه بیاید نفسزنان سخت است ****** همهی تنت درده، نگو نه بازوت ورم کرده، نگو نه سرتو چرا بستی؟ ببینم چشمات ورم کرده، نگو نه نامحرم شدم آره خونیه چرا گوشواره؟