ای ناخدای عشق که فلک تو کربلاست

ای ناخدای عشق که فلک تو کربلاست

[ حمید دادوندی ]
ای ناخدای عشق که فُلک تو کربلاست
جانم فدای آن‌که به عشق تو مبتلاست

مَهد تو ای تقدس مطلق، تمام عشق
دامان عصمتیست که ناموس کبریاست

بی‌اختیار گریه کند هرکه بشنود 
نام تو یا حسین که جان‌بخش و دلرباست

رخ در رخ غلامِ سیَه می‌نَهی ز لطف 
یا رب چنین کرامت و مردانگی که راست 

****

خوشا به حال غلامش به آرزوش رسید
گذاشت آخرِ سر روی پای مولا سر

حسین جانم... 

*****

گرم بیایی و پرسی چه بردی اندر خاک
ز خاک خیزم و گویم که آرزوی تو را

حسین جانم... 

*****

ای رأسِ بی‌بدن، بدنت از چه روی خاک
ای شاه بی‌کفن، کفنت از چه بوریاست

از سجده‌ی تو هر دو جهان آبرو گرفت
هرچند سجده‌گاه تو گودال قتلگاست

آوای هَل عطش، دل لاهوتیان بسوخت
آتش بگیرد آب که دور از لب شماست

مظلومیِ تو بر همه عالم مبرهن است
بر غربتِ تو کودکِ شش ماهه‌ات گواست

*****

لالایی لالایی لالایی لالایی
تو تنها سپاه بابایی، لالایی
برو دست خالی، نیایی، لالایی

روی تو کرده خیلی مادرت حساب علی
نذار که آب بشه برا یه قطره آب علی

شتاب اون سه‌شعبه رو با حنجرت بگیر
بعد روی دستش چشاتو ببند بخواب علی

حتی اگه که سرت جدا شد از بدنت
دلش رو خون نکنی با دست و پا زدنت 

****

جان من قول بده پیش کسی رو نزنی
جان من قول بده زود بَرَش گردانی

بی‌گناهیِ تو اثبات شود می ارزد
پس ببرش تا سند معتبرش گردانی

*****

لالایی لالایی لالایی لالایی
برات آب آوردم، کجایی، لالایی
نگو که روی نیزه‌هایی، لالایی

برو تا از نیزه سر تو سایه‌بون بشه
ولی نذار سر بابات با سنگ نشون بشه

اگه که سر زدی به ما تو مجلس شراب
نذار لب بابات اسیر خیزرون بشه

بگو ببینه بابات، خواهشِ همسرشو
شبیه تشت طلا، بغل کنم سرشو

نظرات