
آیینهی پیغمبر، دلبر علیاکبر، دلبر علی اکبر والا نوهی حیدر، حیدر علی اکبر، حیدر علی اکبر از رو مأذنه فریاد میزنه سلطانِ وِلا بابای منه شد وقت طلوعِ خورشیدِ سحر زده با تیغش به شبهای خطر خلیل اومده میزنه با تبر یا أیّها الکافرون أَيْنَ الْمَفَر علیاکبر، علیاکبر ...