فَقَطَّعُوهُ بِسیوف ارباً اربا

فَقَطَّعُوهُ بِسیوف ارباً اربا

[ علی پورکاوه ]
فَقَطَّعُوهُ بِسیوف ارباً اربا
از خیمه‌ها جان می‌رود
بس که خرامان می‌رود
راهی نداره مصطفی 
اکبر به میدان می‌رود
(جانم علی جانم علی)

بر گریه‌ام خندیده‌اند
با هلهله رقصیده‌اند
دار و ندارم را خدا روی زمین پاشیده‌اند
جانم علی جانم علی
(جانم علی جانم علی، ای جان جانانم علی)

با خاک صحرا درهمی
بر قلب من مانده غمی
ذره به ذره در عبا می‌چینیمت اما کمی
جانم علی جانم علی
(جانم علی ای جان جانانم علی)

نمک زندگی من پسرم بود ولی
نمک زندگی‌ام را به زمین پاشیدند
آمدم پیکر او را جمع کنم از خاک
دست جمعی به من و گشتن من خندیدند

یا علی و یا علی و یا علی و یا علی

نظرات