دشمن گریه کرد براش

دشمن گریه کرد براش

[ حسین ستوده ]
ارباً اربا...

دشمن گریه کرد براش
آهن گریه کرد براش
از غربتشم مردم
هر زن گریه کرد براش

نیزه‌ها طاقت نیاوردن شکستن
پیرمردا با عصا اقامه بستن
یه نفر نبود بگه به شمر نامرد
روی سینه نیست آخه جای نشستن

خارش کردند
گره گشای عالمو چه بد گرفتارش کردن

بارون گریه کرد براش، هامون گریه کرد براش
اونقدر سنگین بود غمش، حیوون گریه کرد براش

پسر ابوتراب و آخرش خاکش نکردن
تشنه بود آبو زمین می‌ریختن عمداً

نگرانی حسین فقط همین بود
کاشکی دور و بر خیمه‌ها

خارش کردن
تو کربلا آقای ما رو بی علمدارش کردن

رو به قبله‌اش کنید، قبله‌گاهمه
سری که می‌برید، سرپناهمه
نکنه خواهرم، این گناهمه
پاتو بردار سنان، قرص ماهمه 

روی این صورت زرد و زار، پاتو نذار
به گلوی پاره با فشار، پاتو نذار

حسین وااای

نظرات