مثه منظومه‌ی خورشیدی شدی

مثه منظومه‌ی خورشیدی شدی

[ حاج محمود کریمی ]
مثه منظومه‌ی خورشیدی شدی
که حریمت، پر سیّاره شده
تن تو از روو زمین، جمع می‌کنم
مثه تسبیح که نخش پاره‌شده

به خیمه‌ها می‌برمت
بین عبا می‌برمت
با جوونای جون‌به‌لب
با عمّه‌ها می‌برمت

چه قدّ و بالایی
چه ارباً اربایی
ولی بدون بابا
تو قاتل بابایی

منم و همین عبا و تن تو
شده دردسر، مرتّب‌شدنت
اومدی فقط یه یاعلی بگی
یه‌نفر با نیزه زد توو دهنت

چه بی‌امون می‌زدنت
پیر و جوون می‌زدنت
مؤذّن کرب‌وبلا!
دمِ اذون، می‌زدنت

روحُکَ مِن روحی
لَحْمُک مِن لَحمی
با تو منم کشتن
چه قوم بی‌رحمی

این‌قده پاتو نکش رووی زمین
به‌خدا قلبم داره تیر می‌کشه
تا میام بلندبلند گریه کنم
یه‌نفر با خنده، تکبیر می‌کشه

موقع غارت حرم
شبیه موی دخترم
توو آتیش خیمه‌ها 
تنت می‌سوزه پسرم

حیف! چه گیسویی
چه چشم و ابرویی
تو هم مثه مادر
شکسته‌پهلویی

نظرات