گریه غوغا میکند، دلهای ویران بیشتر
3273
47
- ذاکر: سیدرضا نریمانی
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام رضا (ع)
- مناسبت: ولادت امام رضا علیه السلام
- سال: 1400
(گریه غوغا میکند، دلهای ویران بیشتر)۲
صحن را پر کرده امشب بوی باران بیشتر
یا تو داری میکِشی شعرِ مرا سمتِ جنون
یا دلِ من میزند خود را به طوفان بیشتر
خوب جایی آمدی زائرمگر نشنیدهای
میشود هر مشکل، آسان با کریمان بیشتر
از شما پنهان نباشد، از خدا پنهان که نیست
من خدا را دیدهام، سمتِ خراسان بیشتر
شب میانِ پنج صحن و هفت ایوانِ طلا
ماه جولان میدهد در این شبستان بیشتر
پنجره فولاد یعنی، بارشِ یکریزِ نور
هرچه اینجا درد میبینی، درمان بیشتر
علّتش را من نمیدانم، ولی در این حَرم
بوی عطرِ کربلا جاریست، در جان بیشتر
هرچه کردم، تا ضریحت را ببوسم لحظهای
بَست بَر من راه را این بیشتر آن بیشتر
(این که مارا دوست، میدارید یا نه با شماست)۲
ما شمارا دوست میداریم، از جان بیشتر
از او گرفتم حس و حال معنوی را
شورِ مُسَمّط را غزَل را مثنوی را
توصیفِ حُسن بیشمارش بر سَرِ ذوق
میآورد یکباره صدها مُنزوی را
آوازهی شمسُالشّموسِ شیعه عمری
انداخته از سکّه شمسِ مولوی را
باید بیاموزم از امثالِ اَباصلت
آدابِ خدمت را طریقِ پیروی را
هر کاری از دستان بازش بَر میآید
وامیکند این شاه مَرز خسروی را
مولا دعایش میکند هر کس که فردا
یاری نماید انقلابِ مهدوی را
(ما رعیتِ سلطان ز خود چیزی نداریم
مدیون او هستیم ایرانِ قوی را)۲
ما ریزهخوارِ خانِ پُروارِ رضاییم
در عمرِ خود تنها بدهکارِ رضاییم
این خاک اگر که بیمهی سلطان نباشد
بر روی نقشه نامی از ایران نباشد
روزی شود مُحتاجِ نامردان عالم
هرکس گدای سفرهی سلطان نباشد
با هجرتِ او ما سرو سامان گرفتیم
آمد که ایران بیسروسامان نباشد
ما غرقِ حیرت او ولی بیدارمان کرد
حیرانِ او در فتنهها حیران نباشد
آقا شدم از برکتش، دورش بگردم
سَرگشتهی مولا که سرگردان نباشد
غیر از امیرالمؤمنین مِنَّت کشیدن
این در مرامِ وارثِ سلمان نباشد
بیواهمه روشن سخن گفتم همیشه
حتی غزل هم موضعش پنهان نباشد
طعمِ سیاست دارد اما هیچ دردی
از دیدگاه شیعه بیدرمان نباشد
مضمون، قدیمی البته شعرم جدید است
هر مصرعی سرشار از حسِ امید است
از جنس سَرویم استوار و پایداریم
دیدم بدخواهان کماکان پای کاریم
خاری به چشمِ لشکرِ ابنِ زیادیم
کوریِ چشمانِ خوارج رأی دادیم
در مکتبِ ما درسِ دین درسِ نخست است
سربازِ خطِ رهبری کارش درست است
جز در کلامِ رهبری خیری ندیدیم
با رأیهای خود حماسه آفریدیم
دامانِ ملت از پلیدیها تمیز است
جمهوریِ اسلامیِ ایران عزیز است
باید بگویم بار دیگر بیتَکَلُّف
هم بیتَکَلُّف گویم و هم بیتعارف
نسبت به مَکتب هرکسی ذهنش خراب است
از ناکِسین یا قاسطین انقلاب است
با مردمِ آزاده ما در یک مسیریم
چیزی نمانده قُدس را هم پس بگیریم
بیش از چهل سال، گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهرها در پیش داریم
تا لشکرِ اسلاممان دارد اوسامه
فتحُالفتوح مسلمین دارد ادامه
فتحُالفتوح از نسلِ سلمان برمیآید
این کارها از مردِ میدان برمیآید
تعریف ما از مردِ میدان حاج قاسم
آئینهی عباسِ دوران حاج قاسم
بعد از شهادت هم سلیمانی حسینیست
این خصلتِ زیبای اَبناء خمینیست
با خونِ خود طاغوت را بیآبرو کرد
دستِ منافقهایمان رانیز رو کرد
امروز وقتی صحبت از جنگ ارادهست
واجبترینِ واجباتِ ما جهاد است
ما هم همانندِ زبیحِ فاطمیون
هستیم خارِ دیگری در چشمِ سهیون
هم خواب را از چشم آمریکا بگیریم
هم انتقامِ حاج قاسم را بگیریم
این هم از اعجازِ صراطُالمستقیم است
اسلام فردا پایگاهش اورشَلیم است
مقلوب قرآن میشود روزی تلاویو
با خاک یکسان میشود روزی تِلاویو
ایران که جای کودتای مَخمَلی نیست
از ما نباشد هر که با سیدعلی نیست
صحن را پر کرده امشب بوی باران بیشتر
یا تو داری میکِشی شعرِ مرا سمتِ جنون
یا دلِ من میزند خود را به طوفان بیشتر
خوب جایی آمدی زائرمگر نشنیدهای
میشود هر مشکل، آسان با کریمان بیشتر
از شما پنهان نباشد، از خدا پنهان که نیست
من خدا را دیدهام، سمتِ خراسان بیشتر
شب میانِ پنج صحن و هفت ایوانِ طلا
ماه جولان میدهد در این شبستان بیشتر
پنجره فولاد یعنی، بارشِ یکریزِ نور
هرچه اینجا درد میبینی، درمان بیشتر
علّتش را من نمیدانم، ولی در این حَرم
بوی عطرِ کربلا جاریست، در جان بیشتر
هرچه کردم، تا ضریحت را ببوسم لحظهای
بَست بَر من راه را این بیشتر آن بیشتر
(این که مارا دوست، میدارید یا نه با شماست)۲
ما شمارا دوست میداریم، از جان بیشتر
از او گرفتم حس و حال معنوی را
شورِ مُسَمّط را غزَل را مثنوی را
توصیفِ حُسن بیشمارش بر سَرِ ذوق
میآورد یکباره صدها مُنزوی را
آوازهی شمسُالشّموسِ شیعه عمری
انداخته از سکّه شمسِ مولوی را
باید بیاموزم از امثالِ اَباصلت
آدابِ خدمت را طریقِ پیروی را
هر کاری از دستان بازش بَر میآید
وامیکند این شاه مَرز خسروی را
مولا دعایش میکند هر کس که فردا
یاری نماید انقلابِ مهدوی را
(ما رعیتِ سلطان ز خود چیزی نداریم
مدیون او هستیم ایرانِ قوی را)۲
ما ریزهخوارِ خانِ پُروارِ رضاییم
در عمرِ خود تنها بدهکارِ رضاییم
این خاک اگر که بیمهی سلطان نباشد
بر روی نقشه نامی از ایران نباشد
روزی شود مُحتاجِ نامردان عالم
هرکس گدای سفرهی سلطان نباشد
با هجرتِ او ما سرو سامان گرفتیم
آمد که ایران بیسروسامان نباشد
ما غرقِ حیرت او ولی بیدارمان کرد
حیرانِ او در فتنهها حیران نباشد
آقا شدم از برکتش، دورش بگردم
سَرگشتهی مولا که سرگردان نباشد
غیر از امیرالمؤمنین مِنَّت کشیدن
این در مرامِ وارثِ سلمان نباشد
بیواهمه روشن سخن گفتم همیشه
حتی غزل هم موضعش پنهان نباشد
طعمِ سیاست دارد اما هیچ دردی
از دیدگاه شیعه بیدرمان نباشد
مضمون، قدیمی البته شعرم جدید است
هر مصرعی سرشار از حسِ امید است
از جنس سَرویم استوار و پایداریم
دیدم بدخواهان کماکان پای کاریم
خاری به چشمِ لشکرِ ابنِ زیادیم
کوریِ چشمانِ خوارج رأی دادیم
در مکتبِ ما درسِ دین درسِ نخست است
سربازِ خطِ رهبری کارش درست است
جز در کلامِ رهبری خیری ندیدیم
با رأیهای خود حماسه آفریدیم
دامانِ ملت از پلیدیها تمیز است
جمهوریِ اسلامیِ ایران عزیز است
باید بگویم بار دیگر بیتَکَلُّف
هم بیتَکَلُّف گویم و هم بیتعارف
نسبت به مَکتب هرکسی ذهنش خراب است
از ناکِسین یا قاسطین انقلاب است
با مردمِ آزاده ما در یک مسیریم
چیزی نمانده قُدس را هم پس بگیریم
بیش از چهل سال، گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهرها در پیش داریم
تا لشکرِ اسلاممان دارد اوسامه
فتحُالفتوح مسلمین دارد ادامه
فتحُالفتوح از نسلِ سلمان برمیآید
این کارها از مردِ میدان برمیآید
تعریف ما از مردِ میدان حاج قاسم
آئینهی عباسِ دوران حاج قاسم
بعد از شهادت هم سلیمانی حسینیست
این خصلتِ زیبای اَبناء خمینیست
با خونِ خود طاغوت را بیآبرو کرد
دستِ منافقهایمان رانیز رو کرد
امروز وقتی صحبت از جنگ ارادهست
واجبترینِ واجباتِ ما جهاد است
ما هم همانندِ زبیحِ فاطمیون
هستیم خارِ دیگری در چشمِ سهیون
هم خواب را از چشم آمریکا بگیریم
هم انتقامِ حاج قاسم را بگیریم
این هم از اعجازِ صراطُالمستقیم است
اسلام فردا پایگاهش اورشَلیم است
مقلوب قرآن میشود روزی تلاویو
با خاک یکسان میشود روزی تِلاویو
ایران که جای کودتای مَخمَلی نیست
از ما نباشد هر که با سیدعلی نیست
نظرات
نظری وجود ندارد !