نوای جام و شان مردن آیو به گوش آوازهی جونکندن آیو رفیقان میروند نوبت به نوبت وای اون روزی که نوبت بر من آیو به دنیا دل نبنده هر که مَرده که دنیا سر به سر اندوه و درده به قبرستان گذر کن تا ببینی که دنیا با عزیزانت چه کرده دلا خواهم که پیغمبر ببینُم کنار ساقی کوثر نشینُم بگیرم در بغل قبر حسن را حسین را در صف محشر ببینُم **** زِ خانهها همه بوی طعام بشنیدم ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم **** تو نقش زمین شدی و من لرزیدم تو ناله زدی و من به خود پیچیدم چون بند کفن را به لَحد وا کردم رویی که به من نشان ندادی دیدم