می‌ریزه از چادرت کرم مادر

می‌ریزه از چادرت کرم مادر

[ حاج اسلام میرزایی ]
می‌ریزه از چادرت کرم مادر
نگیر سایه‌ات رو از رو سرم مادر
کی گفته تو بی‌صحن و حرم هستی
داری تو قلب شیعه حرم مادر

زمین خوردم تو گرفتی دستامو
کی مثل تو وا کرده گره‌هامو
میون روضه با چادرت مادر
میای و پاک می‌کنی تو اشکامو

بهترین مادر دنیایی
انسیةُ الحَورایی
تو اُم‌ِّ ابیهایی، یا سیّدتی

پرچمش تا آسمون بالاست
فارغ از غم دنیاست
اون‌که مادرش زهراست، یا سیّدتی

اُمُّنا یا زهرا ... 
* * * *
دل‌ها سرگشته‌ی کوی زهراست
جنّت دیوانه‌ی بوی زهراست
عالم یک‌جا فدای نام او
ماه و خورشید همان روی زهراست

قبل خلقت بودی با خدای اکبر
جان فدایت گفته حضرت پیغمبر
اِنسیّه مرضیّه، فاطمه یا زهرا
نام تو نقش سربند شیر خیبر

یا زهرا، یا زهرا ... 

عالم دربند و پابند زهراست
مرضیّه حقِّ لبخند زهراست 
آن‌که در کربلا طوفان کرده 
پورِ کرّار و فرزند زهراست 

نام یا زهرا را بسته بر بازویش
پای پایِ زینب بر روی زانویش 
تا که جولان می‌داد آسمان می‌لرزید
فتح میدان می‌کرد با خَمِ ابرویش

یا اباالفضل، یا اباالفضل ... 

در میدان جمل شیری غرّان
کابوس روبَهان بین گرگان
می‌گفت یا حیدر و حمله می‌کرد
دنبال مرکبش می‌شد طوفان

مَلَکُ الموت است او، یک قدم جا مانده
دشمنش در میدان بی‌سر و پا مانده
هم‌چو باران خون از نیزه‌اش می‌بارید
دهن آن زن از اسب او وا مانده

حسن ...

نظرات