حسن عطایی

میره توی میدون قاسم

22079
274
میره توی میدون قاسم

نداره ترس از جون قاسم

همه میدونن واسش که

سر زدنه آسون قاسم

پر توانه پسر حسن

بی رقیبه جگر حسن

بی زره توی دل خطر

کرده غوغا قمر حسن

همه گفتن که جمل شده برپا

همین که ازرق رو سرنگونش کرد

تا که از صورت نقابشو برداشت

به هَم میگفتن که قاسمه برگرد

****

میزنه سر با شمشیرش

ترس عدو از تکبیرش

وقتی که میشه میدون از

همه طرف در تسخیرش

در فرارن با غضب او

هر کدوم با عجله یه سو

تو یه جمله میشه اینو گفت

یک دلاور شبیه عمو

تا با هرکس میشه پنجه در پنجه

میبوسه پشت یلانشون خاکو

عموش میگه ماشالله وقتی که

میبینه این بچه شیر چالاکو

****

آماده ی هر پیکاره

یه تنه صدها سرداره

با ضرب دستش پیکر ها

زخم عمیق برمیداره

شد رجزهاش همه جا علی

مو نمیزد قاسم با علی

بدون هیچ وحشتی زده به

قلب لشکر با یه یا علی

رکاب مرکب ندیده پاش هیچ وقت

نشون دادی مردی به سن و سال نیست

بزرگی کردن تو نوجوونی هم

واسه فرزند حسن محال که نیست

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش