میره توی میدون قاسم
تبلیغات

میره توی میدون قاسم

[ حسن عطایی ]
میره توی میدون قاسم

نداره ترس از جون قاسم

همه میدونن واسش که

سر زدنه آسون قاسم

پر توانه پسر حسن

بی رقیبه جگر حسن

بی زره توی دل خطر

کرده غوغا قمر حسن

همه گفتن که جمل شده برپا

همین که ازرق رو سرنگونش کرد

تا که از صورت نقابشو برداشت

به هَم میگفتن که قاسمه برگرد

****

میزنه سر با شمشیرش

ترس عدو از تکبیرش

وقتی که میشه میدون از

همه طرف در تسخیرش

در فرارن با غضب او

هر کدوم با عجله یه سو

تو یه جمله میشه اینو گفت

یک دلاور شبیه عمو

تا با هرکس میشه پنجه در پنجه

میبوسه پشت یلانشون خاکو

عموش میگه ماشالله وقتی که

میبینه این بچه شیر چالاکو

****

آماده ی هر پیکاره

یه تنه صدها سرداره

با ضرب دستش پیکر ها

زخم عمیق برمیداره

شد رجزهاش همه جا علی

مو نمیزد قاسم با علی

بدون هیچ وحشتی زده به

قلب لشکر با یه یا علی

رکاب مرکب ندیده پاش هیچ وقت

نشون دادی مردی به سن و سال نیست

بزرگی کردن تو نوجوونی هم

واسه فرزند حسن محال که نیست

نظرات

ممنون از برنامه ی خوبتون