
مَنو تنها نذار با این چشمای خیس بهجز تو فاطمه، هیشکی مَنو یادش نیس(ت) علی مغمومِ غمهاست فقط مَرهمش زهراست علی تنهای تنهاست که دور، دورِ نامَرداست پا شو بَرا علی مثل قدیم بخند دوباره خونهی بیتو رو میخوام چیکار؟، صفا نداره نرو زهرا... وا امّاه...