ماگدایان خیل سلطانیم

ماگدایان خیل سلطانیم

[ مهدی رسولی ]
ما گدایانِ خیلِ سلطانیم
شهروند هوای جانانیم

بنده را نامِ خویشتن نبُوَد
هر چه ما را لقب دهند آنیم

گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمی‌دانیم

چون دل‌آرام می‌زند شمشیر
سر ببازیم و رخ نگردانیم

دوستان در هوای صحبتِ یار
زَر فشانند و ما سر اَفشانیم

نازم آن ماهی که وصفش را پیمبر می‌کند
نور رویش هر دو عالَم را مُنَوَّر می‌کند

زاده‌ی موسی كه موسای نبي در محضرش
درس جود و بخشش و ايثار از بَر می‌كند

صبح‌دَم هر روز از بَهرِ سلام و كسب فيض
سجده بر خاکِ درش خورشيدِ خاور می‌كند

زائرانش را بشارت باد از الطاف حق
طوفِ قبرش كار صدها حجّ اكبر می‌کند

نظرات