ماه می‌تابد از خم کوچه

ماه می‌تابد از خم کوچه

[ مهدی رسولی ]
ماه می‌تابد از خَم کوچه چهره‌ای دائمُ الوضو دارد
پینه بر دست‌هاش و نَعلینش اثر وصله و رُفو دارد

مرد تنهاست، مرد غمگین است کمرش از فراق خم شده است
ساغرِ شادی‌اش اگر خالی‌ست باد‌ه‌ی غم سبو سبو دارد

ضربانِ صدای او جاریست با یتیمی به خنده مشغول است
سَرِ تقسیمِ سهمِ بیت‌المال با صحابه بگو مگو دارد

باز امروز بغضِ نخلستان تا به سرحدّ انفجار رسید
باز امشب به استنادِ کمیل، ماه با چاه گفتگو دارد

کاه‌گِل‌های کوچه مرطوبند اشک دیوار را در آورده‌ست
ناله‌ی خانمِ جوانی که هرچه دارد علی از او دارد

از دو دستش طناب بگشایید، مَبَریدش به مَسلَخِ بیعت
دیگر او را کشان کشان مَبَرید ایّهاالنّاس آبرو دارد

گرچه در بندِ غربت از این شیر، گرگ‌های مدینه می‌ترسند
ذوالفقارش هنوز بُرّان است شورِ حتّی تُقاتِلوا دارد

حب مولا نتیجه‌ی سحر است، باش تا صبح دولتش بدمد
آن صنوبر دلی که می‌باید پیش او سَرو، سر فرود آرد

چارده قرن بعد خیلی‌ها دم از او می‌زنند اما مرد
همچنان خار بر دو چشمش هست، همچنان تیغ در گلو دارد

*****

کنار بسترت خواهی نخواهی
دو چشمم می‌رود امشب سیاهی
به این فرقی که مانندِ دلم شد
الهی یا الهی یا الهی

نگاهی که دلم بال و پرش ریخت
به جای اشک، خون چشمِ تَرَش ریخت
دلم حال یتیمی دارد امشب
که سقفِ خانه‌اش روی سرش ریخت

همین‌که فرقِ تو پاشید خندید
همین‌که مجتبی نالید خندید
تو از شیرِ خودت دادی به قاتل 
همین‌که شیرِ تو نوشید خندید

عوالم را همین‌که زد به‌هم ریخت 
غمی این خانه را آمد به‌هم ریخت 
بمیرد نانجیبی که تو را زد
خدایا حالِ ما را بد به‌هم ریخت

تو خوردی ضربت و دختر شکسته
تو را این نه، غمِ مادر شکسته 
ندارد مرحمی این فرقِ زخمی
شبیهِ پهلویی که در شکسته

چِه‌سان برتو دوچشمِ تر ببندم
چگونه مرحمی بر سر ببندم
به این‌ها بند خونِ تو نیاید
مگر با معجرِ مادر ببندم

حسین افتاده و در روبرویش
تویی و زینب و حال مگویش
نداری جان و گفتی که به‌جانت
بگیرم بوسه از زیر گلویش

****

الهی بشکنه دست مُغَیره
میان کوچه‌ها بی مادرُم کرد

ببار ای آسمون که بی‌قرارُم
منم مثل تو خیلی گریه دارُم

شب جمعه‌ست و دورم از ضریحش
ببار ای آسمون من هم ببارُم

*****

کجا داری میری؟ 
این دَمِ آخری چقدر شبیه مادری

قرارمون چی بود؟ که یار هم باشیم
هرچی که پیش اومد هنوز یار هم باشیم

قدم قدم میری، قدم ز غصه تا میشه
آروم آروم تو این دلم آتیش بپا میشه

تویی که مَحرم منی بمون کنار من
بری پای حرومیا به خیمه وا میشه

نظرات