دیدی چه آمد بر سر مادر ندیدی
373
7
- ذاکر: محمد امینی
- سبک: واحد
- موضوع: حضرت علی اصغر (ع)
- مناسبت: شب هفتم محرم
- سال: 1403
دیدی چه آمد بر سر مادر ندیدی
رفتی به نی، حالِ مرا، بهتر ندیدی
از اشک من قنداقهات شد تر ندیدی
موی سفیدم را علیاصغر ندیدی؟
دیدم که بابای غریبت دردِ دل داشت
سمت حرم میآمد و هی باز میگشت
(لالا علیِ اصغرم، لالا علی جان...)
چشمم به راه علقمه اما نیامد
هرچه نشستم منتظر، سقّا نیامد
دستم به کاری جز دعا بالا نیامد
باران هم در آن حوالیها نیامد
دستش نشد مَشکش به دندان داد سقّا
از خجلتِ لبهای تو جان داد سقّا
(لالا علیِ اصغرم، لالا علی جان...)
تا بشکند جام مرا، سمت سبو رفت
پاشید حنجر را و تا پَر موبهمو رفت
تیری از این سو تا به آن سوی گلو رفت
میخواستم اکبر شوی، این آرزو رفت
تیری که سقّا را زِ پا انداخت ای وای
با ضرب سویِ حنجرت میتاخت ای وای
(لالا علیِ اصغرم، لالا علی جان...)
****
من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از عِطر حسینی
سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
****
بر مشام میرسد لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنهی آبِ فرات ای أجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
رفتی به نی، حالِ مرا، بهتر ندیدی
از اشک من قنداقهات شد تر ندیدی
موی سفیدم را علیاصغر ندیدی؟
دیدم که بابای غریبت دردِ دل داشت
سمت حرم میآمد و هی باز میگشت
(لالا علیِ اصغرم، لالا علی جان...)
چشمم به راه علقمه اما نیامد
هرچه نشستم منتظر، سقّا نیامد
دستم به کاری جز دعا بالا نیامد
باران هم در آن حوالیها نیامد
دستش نشد مَشکش به دندان داد سقّا
از خجلتِ لبهای تو جان داد سقّا
(لالا علیِ اصغرم، لالا علی جان...)
تا بشکند جام مرا، سمت سبو رفت
پاشید حنجر را و تا پَر موبهمو رفت
تیری از این سو تا به آن سوی گلو رفت
میخواستم اکبر شوی، این آرزو رفت
تیری که سقّا را زِ پا انداخت ای وای
با ضرب سویِ حنجرت میتاخت ای وای
(لالا علیِ اصغرم، لالا علی جان...)
****
من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از عِطر حسینی
سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
****
بر مشام میرسد لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنهی آبِ فرات ای أجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
نظرات
نظری وجود ندارد !