دشت، آن روز چه شوری و چه غوغایی داشت بغضهایی که شکستند چه آوایی داشت اربعین بود، ولی داغتر از عاشوراست هر که صد کربوبلا گوشۀ تنهایی داشت حاجتی نیست کسی سفرۀ دل باز کند هر که با قافله آمد، رخِ زهرایی داشت از عصا هر که مدد جست، تعجب نکنید روزگاری تنِ این خستهدلان پایی داشت حرفی از آب میار، اسمی از مشک مبر آخر این قافله هم حضرتِ سقایی داشت ***