
مرا زِ دلبرِ دردانهام جدا کردند یگانه جانگه عشق را دو تا کردند غريبهگان مُرُوَّت حيا نميكردند زِ هيچ گونه جنايت اِبا نميكردند غبار و گرد و اسيري نشست رويِ سرم ز تند بادِ حوادث شكست بال و پرم ستارهگانِ حرم را به ريسمان بستند بگو ز جور، زمين را به آسمان بستند ميان آن همه لشگر چو بيكسم ديدند به اشكِ بيكسيام ناكسانه خنديدند شاعر: حاج علی انسانی ***