به ذره گر نظر لطف بوتراب كند
1838
19
- ذاکر: حاج محمود کریمی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت خدیجه (س)
- مناسبت: ماه رمضان
- سال: 1397
به ذره گر نظر لطف بوتراب كند
به آسمان رود و كار آفتاب كند
در بیت آفتاب مه تام کیست، تو
اوّل زن مجاهد اسلام کیست، تو
پیغمبر خدا به تو عرض ارادتش
زهراست هم کلام تو پیش از ولادتش
گویی که با تو گرم سخن بود فاطمه
حتی به لحظههای غروب شهادتش
با آنکه سالها ز جهان چشم بسته ای
انگار دور بستر زهرا نشسته ای
ای اُم پاک آل نبّی، اُم مؤمنین
ای مادر بزرگ امامان راستین
روزی که یار هر دو جهان یاوری نداشت
روزی که آن معین بشر بود بی معین
مردانه ایستادی و کردی حمایتش
تا ماند جاودانه چراغ هدایتش
ای قامتت به قائم توحید قائمه
دشمن شدند با تو دغل دوستان همه
از هست خویش دست کشیدی و ذات حق
بخشید گوهری به تو مانند فاطمه
الحق تویی تویی تو که کفو پیمبری
شایستهای که بهر نبّی کوثر آوری
آزرد ای فرشته حق اهرِمن تو را
زخم زبان زدند به هر انجمن تو را
از بس که ریخت عطر قداست پیکرت
پیراهن رسول خدا شد کفن تو را
از بس بلند بود مقام و جلال تو
گردید سال حزن نبّی ارتحال تو
روح مقدّست چو به پرواز می شود
درهای غم به قلب نبّی باز می شود
در فصل خردسالی و آغاز زندگی
بی مادریِ فاطمه آغاز می شود
اشک نبی برای تو ای جان پاک، ریخت
با دست خویش بر تن پاک تو خاک، ریخت
پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است
مرجع اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار مَحرم زینب است
***********
به آسمان رود و كار آفتاب كند
در بیت آفتاب مه تام کیست، تو
اوّل زن مجاهد اسلام کیست، تو
پیغمبر خدا به تو عرض ارادتش
زهراست هم کلام تو پیش از ولادتش
گویی که با تو گرم سخن بود فاطمه
حتی به لحظههای غروب شهادتش
با آنکه سالها ز جهان چشم بسته ای
انگار دور بستر زهرا نشسته ای
ای اُم پاک آل نبّی، اُم مؤمنین
ای مادر بزرگ امامان راستین
روزی که یار هر دو جهان یاوری نداشت
روزی که آن معین بشر بود بی معین
مردانه ایستادی و کردی حمایتش
تا ماند جاودانه چراغ هدایتش
ای قامتت به قائم توحید قائمه
دشمن شدند با تو دغل دوستان همه
از هست خویش دست کشیدی و ذات حق
بخشید گوهری به تو مانند فاطمه
الحق تویی تویی تو که کفو پیمبری
شایستهای که بهر نبّی کوثر آوری
آزرد ای فرشته حق اهرِمن تو را
زخم زبان زدند به هر انجمن تو را
از بس که ریخت عطر قداست پیکرت
پیراهن رسول خدا شد کفن تو را
از بس بلند بود مقام و جلال تو
گردید سال حزن نبّی ارتحال تو
روح مقدّست چو به پرواز می شود
درهای غم به قلب نبّی باز می شود
در فصل خردسالی و آغاز زندگی
بی مادریِ فاطمه آغاز می شود
اشک نبی برای تو ای جان پاک، ریخت
با دست خویش بر تن پاک تو خاک، ریخت
پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است
مرجع اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار مَحرم زینب است
***********
نظرات
نظری وجود ندارد !