میثم مطیعی

او که با خود می‌برید، یادگار حیدر است

1738
10
او که با خود می‌برید، یادگار حیدر است
جای او نه روی خاک، بر فراز منبر است

بازهم در کوچه‌ها، هیچ‌کس کاری نکرد
از امام ما کسی، آبروداری نکرد

ای امام بی‌کسم، وای از تنهایی‌ات
کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی‌ات

می‌کِشیم آهِ غم از روضه‌ی سجاده‌اش
آن عبای از روی دوش او افتاده‌اش

می‌کِشیم آه غم از رسم این شهر ستم
با امام ما چه کرد؟ زهر غم زهر ستم

ای امام بی‌کسم، وای از تنهایی‌ات
کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی‌ات

بار دیگر خانه‌ای میهمان آتش است
حرف این مردم چرا با زبان آتش است

شکر حق اینجا زنی صورتش نیلی نشد
پیش چشم همسرش زخمیِ سیلی نشد

ای امام بی کسم، وای از تنهایی‌ات
کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی‌ات

پشت مرکب می‌دود گریه‌هایش بی‌صداست
حرمتش را نشکنید او بزرگ قوم ماست

اشک می‌ریزد ولی نه برای داغ خود
یاد زینب کرده است باز وقت نوحه شد

یاحسین و یاحسین ذکر او در هر کجاست
او که خود مولای ماست روضه‌خوان کربلاست

بر سر نیزه سری در دل شامِ بلا
آه از رقاصه‌ها آه از رقاصه‌ها

یا حسین و یا حسین، یا حسین و یا حسین.

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش