امشب از ابر بهاری باز باران با ترانه

امشب از ابر بهاری باز باران با ترانه

[ حاج سعید حدادیان ]
امشب از اَبر بهاری، باز باران با ترانه
دَم زند از رحمت تو، دارد از عشقت نشانه

از گذشته‌ها گذشتم، روز از نو روزی از نو
باز از اول شروع کن در چنین نوروزی از نو

یا الهی یا الهی...
****
روی هر برگ درختی بهرِ تو نامه نوشتم
باز با من آشتی کن من که از جرمت گذشتم

پیشِ چشمِ این ملائک همتی کن لایقم شو
عاشقت هستم همیشه بنده‌ی من عاشقم شو

یا الهی یا الهی... 
****
مثل یاران شهیدت صاف و ساده مهربان باش
از زمین‌گیری حذر کن مثل اهل آسمان باش

مهربانی خواهی از من، مادر خود را دعا کن
با رضای والدینت حاجت خود را روا کن

یا الهی یا الهی...
****
با نسیم رحمت خود ریختم بار گناهت
باز با باران رحمت، شسته شد روی سیاهت

یاد آن‌هایی که رفتند، جایشان خالیست امسال
با دعا بر رفتنگانت باز کن امشب پر و بال

یا الهی یا الهی...
****
فاطمه در این ضیافت مادری کرده برایت
کِی بسوزانم تو را که فاطمه کرده دعایت

گر نوازش خواهی از من با علی موسی‌الرضا باش
مهربانی خواهی از من گاه‌گاهی کربلا باش

یا الهی یا الهی...
****
بارها پرونده‌ی تو اشکِ مهدی را درآورد
باز هم بر شیعیانش با دلِ خونین دعا کرد

لیلةُ‌القدرِ شما اوست، قدر مهدی را بدانید
بعد از این با حجّت من بر سر پیمان بمانید

تشنه‌لب هنگام افطار، یاد لب‌های حسینی
عالمی شیدای تو شد بس‌که شیدای حسینی

بیشتر از فرق خونین گشته سقا دلشکسته
در کنار خیمه طفلی بر سر راهش نشسته

از عطش، از زخم، از داغ، آسمان را دود می‌دید
این چه تقدیریست یا رب، کربلا باران نبارید

نظرات