
گَرد و خاکه دور و برت چه شلوغه بالا سرت میشنوم آهِ مادرو تو نفسهای آخرت عمو عباسم بیزره بیسپر با تکبیر رفت عمو عباسم یاد من داده این جنگاوری رو عموجون میخواستم بیام تا که تو تنها نباشی حالا تو آغوشت بگیر این شهیدِ آخری رو عموجون خونِ من ریخت رو پیرهنت ببخشید بودم و با نیزه زدنت ببخشید بیهوا افتادم رو تنت ببخشید، ببخشید (عموجون عموجون عموجون عموجون)... **** خوب میدونم این لحظهها لحظههای جون دادنه آخرین آغوشت عمو آخرین لَبَّيْک منه توی آغوشت جون میدم مقتلم شد آغوشت توی آغوشت جون میدم قاتلم زخمای توست مثل عباست دستِ من شد عمو این افتخاره منو میسوزونه عمو اشکی که تو چشمای توست نگاه کن هر دومون زخمی و غرق خونیم عموجون بیا با هم اَشهَد بخونیم عموجون تا آخر با هم بمونم عموجون، عموجون (عموجون عموجون عموجون عموجون)... **** چیزایی که من دیدمو بهخدا که هیچ کس ندید آخ که دیدم اون بیحیا پنجه توی موهات کشید دیدم اون نامردو که با چکمههاش رو سینهت رفت دیدم اون نیزهها رو که واسَت آقا بالا رفت یه روزم بابام توی اون کوچه دید که مادر افتاد دست نامردو دیده که واسه زهرا بالا رفت عموجون دیر رسیدم بالای سرت ببخشید افتادم روی بال و پَرت ببخشید نشد آخر دستم سپرت ببخشید، ببخشید (عموجون عموجون عموجون عموجون)...