همان سروی که تندیس وقار و استقامت شد وجودش شاه تیغی با صلابت در علامت شد علی مرتضی در باطن و زهراست در ظاهر ظهور آیهی نوراست و مروارید عصمت شد مفاتیح لبش غرق زیارتهای مأثورهاست قنوتش جلوه کرد و قبهای از استجابت شد غزلها حُرِ توّابند و منبرها به استغفار تمامش دونِ شأن زینب است آنچه روایت شد دو فرزندش دمِ یا نور و یا قدوسِ او هستند دوتا قرص قمر تقدیم خورشید امامت شد به سوی ماه روی نیزه قامت بست عاشورا چه خوشحال است تقدیم امامش این دو رکعت شد دو تا فرزند اسماء و دو تا اسماء حُسنایند دو حرف از اسم اعظمی در این مقاتل شد (در حریم قدس محرم زینب است)۲ (معنی عشق مجسم زینب است)۲ آنکه بر غم هست خاتم زینب است ناخدای کشتی غم زینب است (ای علی مبهوت تفسیرت شده)۲ ای علی اکبر عنان گیرت شده ای به باغِ فاطمه یاس علی (ای رکابت پای عباسِ علی)۲ (بر مشامم میرسد لحظه بوی کربلا)۲ بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنهی آب فراتم، ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا