مهموم یا سیّدنا المظلوم

مهموم یا سیّدنا المظلوم

[ سید حجت بحرالعلومی ]
مهموم یا سیّدنا المظلوم
از آب فرات محروم
حسین، حسین

عطشان یا سیّدنا العریان
با گریه نوشت ریّان
حسین، حسین

پیرمردا زدنت، بی‌محابا زدنت
ای غریبِ کربلا جلو زهرا زدنت

ای حسین جان، ای حسین...

کربلا کربلا، کربلا کربلا کربلا...

یا اباعبدالله، آقای من...

دیگه از گریه‌هام معلومه حالم بَده
هر کی می‌بینتم می‌گه این عاشق شده

توی تنهاییام با تو حرفامو زدم
هیچ کسی مثل تو نبود رفتم دورامو زدم

آشفته‌م کربلا
گفتن خونه‌ت، گفتم کربلا
دست و پامو که گم می‌کنم
رو خاکت می‌افتم کربلا

پژمرده‌م کربلا
خیلی غصّه خوردم کربلا
هر کی حرفاشو یه جایی زد 
من حرفامو بردم کربلا

کربلا کربلا، کربلا کربلا کربلا...

داره دنیای من می‌گیره از من تو رو
کی الان جای من می‌بوسه شیش‌گوشه رو
بَدیامو چقد می‌بخشی خاک می‌کنی
داری با دست خودت اشکامو پاک می‌کنی

گریونم کربلا، من بی‌تو محزونم کربلا
این‌جا حسّ غربت می‌کنم برمی‌گردم خونه‌م کربلا

می‌میرم کربلا
بعدش پَر می‌گیرم کربلا
مَردم می‌میرن می‌رن بهشت 
من می‌میرم می‌رم کربلا

کربلا کربلا، کربلا کربلا کربلا...

یا اباعبدالله، آقای من...

به کجا رَوَم، نروم به کرب‌وبلا اگر
به کجا رِسَم، نکنی اگر به دلم نظر 

ای قبرت صفای جان‌ها جان‌ها
ای خاکت دوای شیدا شیدا
رزقم کن حریمت مولا مولا 

نوکری‌ات فخر همه عالمین
جانا جانا جانا یا حسین
****
اشکامونو که می‌خره
ما رو کربلا می‌بَره
می‌گم اسمشو یک کلام
بابایی‌ترین دختره

زندگیم همه فدای اسم زیبای رقیّه
توی این دنیا نمیاد هیچ کسی جای رقیّه
دیگه ارزشی نداره دنیا منهای رقیّه

خدای احساس رقیّه
زیباست رقیّه
دلگرمیِ ناتمومِ عبّاس رقیّه
اُمّ ابیهاست رقیّه
حلماست رقیّه
چادر که می‌پوشه مثل زهراست رقیّه

یا رقیّه، یا رقیّه

نظرات