من اگر گویم به اربابم غلام زینبم

من اگر گویم به اربابم غلام زینبم

[ حاج منصور ارضی ]
من اگر گویم به اربابم غلام زینبم
حر که نه، عابص که نه، خاک خیام زینبم

ذره‌ای هستم معلق در مدار قافله
حافظ مدح و ثنا و احترام زینبم

از دفاع در حریمش، تا حریم روضه‌اش
همچنان رزمنده‌ای، یار مدام زینبم

با همین مرثیه‌ها، تبیین راهش می‌کنم
هر نفس با جان و دل، تا انتقام زینبم

خصم را با خاک یکسان کرده من هم پیرو اش
در لباس نوکری، همراه گام زینبم

اهل کوفه زار میزد، پای درس خطبه‌اش
من به اشک و‌نوحه، تفسیر کلام زینبم

نطق کوثر، صوت حیدر کوه صبر مجتبی
خون رگهای حسین باشد قیام زینبم

کربلا را با مرام خویشتن شرمنده کرد 
گفت مولا من به قربان مرام زینبم

شکر حق را تا ته گودال دستم داده است
اینچنین شاگرد کوفه تا به زینب است

چون به رگهای بریده بوسه زد آمد ندا
من حسینم، لیک مرهوم پیام زینبم

مجلس شوم یزید و کوچه و بازار شام
با سرم حتی سپر بر سنگ بام زینبم

السلام ای برادر زینب
سایه‌ی خیر بر سر زینب
یار دیرین دلبر زینب
گریه کم کن، برابر زینب

نزد خواهر، خمیدنت سخت است
داغ سنگین چشیدنت، سخت است

داغ اکبر شکسته بنیانت 
ای فدای دو چشم گریانت

هست از اشتیاق بی حدشان
که شهادت شده است مقصدشان
کرده من هم ولی مقیدشان
قسمت میدهم نکن ردشان

به نفس‌های خسته‌ی مادر
به نماز نشسته‌ی مادر

شکر حق، شد دلت رضا و مجاب
وگرنه میشد عقیله خانه خراب
تا نبینم دل تو را بیتاب
میروم خیمه‌گاه پیش رباب

می‌نشینم به روی سجاده
تا شوند این دو شیر آماده

میروند از سوی یسار و یمین
سوی اصحاب ابن سعد لعین

در فرایند لشکری بی دین
دایی عباس می‌کند تحسین

تیغشان نیز بهر خناص است
رزم هر دو به سبک عباس است

بین میدان به زحمت افتادند
از عطش بر مشقت افتادند

گیر اهل رذالت افتادند
بر زمین با جراحت افتادند

دل من ریخت در حرم ناگاه
سنگ باران شدند هر دو آه

نظرات