من اسیر تو، تویی اسیر الکُرُبات من قتبل تو، تویی قتیل العَبرات یا مبدل السیئات بالحسنات یا سیّد الکُونِین، یا اباعبدالله الحسین حسین، حسین... هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین این در خانهی عشق است که باز است هنوز ((حسین آقاجان)۳، ای آقاجان)۲ گر دل امروز شود زائر بین الحرمین مادرم بود مشوّق که ادا سازم دین پدر آهسته مرا گفت که ای نور دو عین: هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین این در خانهی عشق است که باز است هنوز ((حسین آقاجان)۳، ای آقاجان)۲ کیست آن کس که به نام تو عسل نوش نگشت؟ قصهی تو که شنیده است که مدهوش نگشت؟ یاد تو از دل تاریخ فراموش نگشت دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست ((حسین آقاجان)۳، ای آقاجان)۲ تا مسیرم به در خانهات افتاد حسین خانه آباد شدم، خانهات آباد حسین