(شیر نر جنگ جمل، حسن)۲ پدر اَحلی من عسل، حسن وقت معرفی ابو تراب فریاد میزد انا اباالحسن (رو سربند سر قاسم زدن عشق)۲ حسن مولا، حسن آقا، حسن عشق (میره میمنه، میجنگه میره میسره)۲ توی معرکه میکُنه کارو یکسره مو به مو جنگیدنش مثل حیدره (صلی الله علیک یا حسن)۲ تکرار شاه لافتی حسن داده دستور رزم قاسم رو فرمانروای کربلا حسن (جای اسمش همه عالم، میگن عشق)۲ حسن مولا، حسن آقا، حسن عشق کسی که بُرد تو جمل بالا بیرقو زنده کرده قاسمش یاد خندقو که به طُرفَةُ العِینی زد سرِ اَزرَقو مولا مولا حسن مولا ....