شنیدم که تنها موندی تو علقمه شنیدم کنارت اومده فاطمه سرت چی اومده بود که حسین نتونست تو رو برگردونه سرت چی اومده بود که هنوز بچهها چشاشون گریونه یابنَ فاطمه از وقتی که تو رفتی علقمه، من مریضم ای پارهی تنم، برا تو ناله میزنم ای عزیزم ای عزیزم، ای عزیزم... اُمُّالبنین اُمُّالبنین...