علی ابن موسی الرضا آجَرَکَ الله... قرار نبود که من به تو نرسم، نفسم نفسم بیا که دیگه خیلی دلواپسم، نفسم نفسم درد و دلای من نگفتنیه حرفای خواهر و برادریه من اومدم اینهمه راه تو حالا بیا که لحظههای آخریه خیال تو راحت، تو اینهمه غربت نشد به خواهر تو یک لحظه جسارت خیال تو راحت، تو این همه محنت نَشسته روی چادرم گرد اسارت علی ابن موسی الرضا... 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بیا که بالا نمیاد نفسم نفسم بیا تا من به آرزوم برسم نفسم درد و دلای من نگفتنیه دل منم مثه تو مادریه ولی خدا رو شکر ببین که حالا روی سرم معجر و روسریه خیال تو راحت، که توی شهر قم گوشوارههام میون کوچهها نشد گم خیال تو راحت، که توی شهر قم نیوفتادم زمین جلوی چشای مردم علی ابن موسی الرضا...