یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا

یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا

[ حاج مجتبی روشن روان ]
یا رَسول‌َالله، یا اَبَا‌الزَهرا ...

(تو آسمونِ مهربونی هستی و 
اسمِ تو بانی همدلیه)۲
من کی باشم اینقده خوبی داری که
یکی از شیفته‌هات علیه 

(تو رحمتِ خدایی، رحمتِ عالمینی
تو جَدِّ بی‌بدیلِ آقایِ ما حسینی)٢

(جد اندر جد، غلامِ تو‌اَم و 
جد اندر جد، به نامِ تواَم و 
جد اندر جد، (مسلمونِ تو و، مرامِ تو‌اَم و)٢)۲

یا رَسول‌َالله، یا اَبَا‌الزَهرا ...

*****

(چشم و چراغِ زهرا، محمّدِ امینی)۲
(خورشیدِ لحظه‌هایِ امیرِ مؤمنینی)۲

از روزِ ازل، دلا رو می‌بری 
از روزِ ازل، تو از همه سَری 
از روزِ ازل امانِ همه و، امانِ حیدری

از روزِ ازل، دلا رو می‌بری 
از روزِ ازل، تو از همه سَری 
از روزِ ازل امیدِ همه و، امیدِ حیدری

(جد اندر جد، غلامِ تو‌اَم و 
جد اندر جد، به نامِ تواَم و)۲
جد اندر جد، (مسلمونِ تو و، مرامِ تو‌اَم و)٢

یا رَسول‌َالله، یا اَبَا‌الزَهرا ...

*****

یتیمِ مکّه بودی و شدی رسولِ خاتم
تو انقلابِ عشقی، هلاکِ یک نگاتم

‌خیلی خوبه بلاگردونتم
خیلی خوبه گدایِ خونه‌تم
خیلی خوبه که من تورو دارم
 آقا ممنونتم

یا رَسول‌َالله، یا اَبَا‌الزَهرا ...

*****

(ای دلدارم، تنها یارم دوست دارم، یا اَبَاالزَهرا)۲
پایِ مِهرت با جون و دل سَر می‌ذارم، یا اَبَا‌الزَهرا
قربونیِ لبخندِ تو هرچی دارم، یا اَبَاالزَهرا

حبیبی یا محّمد، تو آقایِ منی
حبیبی یا محمّد، رسولِ مدنی
ندیدم رویِ ماهِ تورو، امّا شدم
خاطرخواهِ تو مثلِ اُوِیس‌ِ قَرَنی

حبیبی یا محمّد، تو آقایِ منی 
(حبیبی یا محمّد، تو مولایِ منی)۲
تو مولایِ منی، تو مولایِ منی

حبیبی یا محمّد، تو آقایِ منی 
حبیبی یا محمّد، تو لیلایِ منی 
حبیبی یا محمّد، تو دنیایِ منی 
تو عُقبایِ منی، تو مولایِ منی

حبیبی یا محمّد، تو آقایِ منی 
حبیبی یا محمّد، تو دنیایِ منی 
حبیبی یا محمّد، تو لیلایِ منی 
تو لیلایِ منی، تو لیلایِ منی

*****

یه یُمنِ قدم‌هایِ تو، درِ آسمون وا شده 
به پا شد دل از بندِ غم، که آزادگی معنا شده 
بدونِ تو حقیقت گم شد و گم بود و 
با تو گم‌شده‌ها پیدا شده 

ایمانِ من، قرآنِ من، ای جانِ من، یا اَبَاالزَهرا 
تسلیمِ اسلامِ تو شد سلمانِ من، یا اَبَاالزهرا
تا پایِ جون با عهدِ تو پیمانِ من، یا اَبَاالزَهرا

حبیبی یا محمّد، نَبیٍّ عربی
حبیبی یا محمّد، تو اعلا نَسَبی
حبیبی یا محمّد، حساب کن رویِ من
اگه واسه قد‌م‌هات سَر می‌طلبی

حبیبی یا محمّد، تو آقایِ منی
حبیبی یا محمّد، تو مولایِ منی
حبیبی یا محمّد، تو لیلایِ منی 
تو لیلایِ منی، تو لیلایِ منی

حبیبی یا محمّد، تو آقایِ منی
حبیبی یا محمّد، تو دنیایِ منی
حبیبی یا محمّد، تو لیلایِ منی 
تو لیلایِ منی، تو مولایِ منی

حبیبی یا محمّد، رسولِ مدنی
حبیبی یا محمّد، تو آقایِ منی
حبیبی یا محمّد، تو جَدِ حسنی
حبیبی یا محمّد، تو آقایِ منی 

یا رَسول‌َالله، یا اَبَا‌الزَهرا ...

*****

به نامِ قبله‌یِ شاهِ نجف، به نامِ نبی
منم غلامِ علی و منم غلامِ نبی

علی و فاطمه، داماد و دخترش هستند
چه بیش از این بنویسیم از مقامِ نبی

نوشته‌اند سخن گفته در شبِ معراج
خدا به لهجه‌یِ حیدر، به احترامِ نبی

به آنکه تهمتِ هَذیان به او زده لعنت
همیشه وحی گره خورده با کلامِ نبی

بگو به دشمنِ حیدر، خدا خدا نکند
علی علی‌ست، مناجاتِ صبح و شامِ نبی

بگو که اَشهَدُ اَنَّ عَلی وَلیُ‌الله
بگیر هرچه که می‌خواهی از رَسول‌ُالله

سلام، حضرتِ از درکِ ما فراترها 
سلام سایه‌یِ بالا سَرِ ابوذرها 

به‌ جز تو نیست کسی در جهان علی‌پرور 
به جز تو نیست کسی سیّدِ پیمبرها

تو با علی و خدیجه قیامتی کردی
که نیست تا اَبَدُالدَهر کارِ لشگرها

جماعتی که همه دشمنانِ هم بودند
شدند با هنرت خواهر و برادرها

هنوز که هنوز است نامِ فاطمه‌ات
نشانده لرزه به جانِ تمامِ اَبتَرها

بزرگ و کوچکِ نسلت تمام سلطان‌اند
غلامِ خانه‌یِ این قوم تاج‌داران‌اند

تو نورِ عالَمِ اِمکان، تو ماهِ تابانی
تو قبله‌ای، تو مرادی، تو جانِ جانانی

تو باوفا، تو خدایِ مَکارِمُ‌الاَخلاق
تو قبله‌گاهِ تمامِ مهربانانی

به آشنا، به غریبه، به کافر و مؤمن 
رسیده بخشش و لطفِ تو مثلِ بارانی

تو آن شهنشهِ خاکیِ روزگاری که 
نه حاجبی به سرایت بُوَد، نه دربانی

بزرگواری و کارت عطایِ بی‌منّت 
غمِ دلِ همگان را نگفته می‌دانی

به یُمنِ مَقدَمِ تو بت‌کده مُصَلّا شد
زمین زِ خوابِ زمستانیِ خودش پا شد 

جهان برایِ همیشه‌ست آرزومندت
شده هواییِ شصت‌وسه سال لبخندت

چه ساده عاشقِ خود کرده‌ای دو عالَم را 
یگانه‌ای و زمانه ندیده مانندت

قسم به جانِ که از آسمان و اهلِ زمین 
به جز تو خورده به قرآنِ خود، خداوندت 

خدا زِ دامنِ تو، دستِ من جدا نکند
خدا رهام نگرداند هرگز از بندت

هزار شکر که مدیونِ صادقت هستم
رَهِ نجات به من یاد داده فرزندت

همان که خواسته‌ای شد مسیرِ عاشقی‌ام
هزار شکر خدا را امامِ صادقی‌ام

همیشه بر سَرِ این سفره میهمان هستیم
همیشه سائِلِ این لطفِ بی‌کران هستیم

نه دلبری‌ست مرا جز نواده‌گانِ شما 
نه جیره‌خوار و فداییِ این و آن هستم 

بگو چه بهتر از این خواهم از تو، من دیگر
به زیرِ سایه‌یِ زهرایِ مهربان هستم

شنیده‌ام که تویی عاشقِ حسینی‌ها 
منم همان که رفیقِ حسینتان هستم

به جانِ فاطمه آقا بیا و کاری کن
شوم شهیدِ حسینِ تو تا جوان هستم

در این زمانه که دل‌سوز و تکیه‌گاهی نیست
به جز حسینِ تو، مرا ملجأ و پناهی نیست

*****

پیغمبرِ عشقی، معراجِ حضوری
داعِیاً إِلَی‌اللَّه، شافِعُ‌النُشوری
تو نورٌ عَلیٰ نورٌ عَلیٰ نورٌ عَلیٰ نوری

وَ بِكُمْ‏ يُنَزِّلُ الْغَيْث
وَ بِکُم یُفَتِّحُ الباب
قدمت به رویِ چشمام 
ای پدربزرگِ ارباب

تو جامعِ اَضداد، شیرینی و شوری 
در اوج بلاها، صبارِ شکوری 
تو نورٌ عَلیٰ نورٌ عَلیٰ نورٌ عَلیٰ نوری

صاحبِ خیرِ کثیری، پدرِ مادرِ آبی
نَفَس و جانِ وَلی‌ُالله و نَفَسِ ابوترابی 

وَ بِكُمْ‏ يُنَزِّلُ الْغَيْث
وَ بِکُم یُفَتِّحُ الباب
قدمت به رویِ چشمام 
ای پدربزرگِ ارباب

وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمّ
وَ بِکُم یُفَتِّحُ الباب
قدمت به رویِ چشمام 
ای پدربزرگِ ارباب

نظرات