یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا
739
0
- ذاکر: حاج مجتبی روشن روان
- سبک: شور میلاد
- موضوع: پیامبر اعظم (ص)
- سال: 1403
(یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا) ۴
تو آسمون مهربونی هستی و
اسم تو بانی همدلیه
من کی باشم اینقدر خوبی داری که
یکی از شیفتههات علیه
(تو رحمت خدایی
رحمت عالمینی
تو جدِّ بیبدیل
آقای ما حسینی) ٢
(جدًّ در جد غلام تواَم و
جدًّ در جد به نام تواَم و
جدًّ در جد مسلمون تو و، مرام تواَم و) ٢
(یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا) ۴
چشم و چراغ زهرا
محمّد امینی
خورشید لحظههای
امیر مؤمنینی
(از روز ازل دلا رو میبری
از روز ازل تو از همه سری
از روز ازل امید همه و، امید حیدری) ٢
جدًّ در جد غلام تواَم و
جدًّ در جد به نام تواَم و
جدًّ در جد مسلمون تو و، مرام تواَم و
(یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا) ۶
تو مکّه بودی و
شدی رسول خاتم
تو انقلاب عشقی
هلاک یک نگاهتم
(خیلی خوبه بلاگردونتم
خیلی خوبه گدای خونهتم
خیلی خوبه که من تو رو دارم، آقا ممنونتم) ٢
(یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا) ٨
* * * *
ای دلدارم، تنها یارم
دوست دارم، یا اَبَا الزهرا
پای مهرت با جون و دل
سر میذارم، یا اَبَا الزهرا
قربونیِ لبخند تو
هرچی دارم، یا اَبَا الزهرا
حبیبی یا محّمد تو آقای منی
حبیبی یا محمّد رسول مدنی
ندیدم روی ماه تو رو امّا شدم
خاطرخواه تو مثل اُویس قرنی
(حبیبی یا محمّد تو آقای منی
حبیبی یا محمّد تو مولای منی) ۴
یه یُمن قدمهای تو
درِ آسمون وا شده
به پا شد دل از بند غم
که آزادگی معنا شده
بدون تو حقیقت گم شد و، گم شده و
با تو گمشدهها پیدا شده
ایمان من، قرآن من
ای جان من، یا اَبَا الزهرا
تسکین اسلام تو شد
سلمان من، یا اَبَا الزهرا
تا پای جون با عهد تو
پیمان من، یا اَبَا الزهرا
حبیبی یا محمّد نبیٍ عربی
حبیبی یا محمّد تو اعلا نسبی
حبیبی یا محمّد تو حساب کن روی من
اگه واسه قدمهات سر میطلبی
(حبیبی یا محمّد تو آقای منی
حبیبی یا محمّد تو لیلای منی) ٢
(یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا) ۶
* * * *
به نام قبلهی شاه نجف، به نام نبی
منم غلام علی و منم غلام نبی
علی و فاطمه داماد و دخترش هستند
چه بیش از این بنویسیم از مقام نبی
نوشتهاند سخن گفته در شب معراج
خدا به لهجهی حیدر، به احترام نبی
به آنکه تهمت هزیان زده لعنت
همیشه وحی گره خورده با کلام نبی
بگو به دشمن حیدر خدا خدا نکند
علی علیست مناجات صبح و شام نبی
بگو که اَشهدُ اَنَّ علی ولی الله
بگیر هرچه که میخواهی از رسول الله
سلام حضرت از درک ما فراترها
سلام سایهی بالا سر ابوذرها
به جز تو نیست کسی در جهان علیپرور
به جز تو نیست کسی سیّد پیمبرها
تو با علی و خدیجه قیامتی کردی
که نیست تا ابدُ الدَهر کار لشکرها
جماعتی که همه دشمنان هم بودند
شدند با هنرت خواهر و برادرها
هنوز که هنوز است نام فاطمهات
نشانده لرزه به جان تمام اَبترها
بزرگ و کوچک نسلت تمام سلطانند
غلام خانهی این قوم تاج دارانند
تو نور عالم اِمکان، تو ماه تابانی
تو قبلهای، تو مرادی، تو جان جانانی
تو باوفا، تو خدای مکارمُ الاخلاق
تو قبلهگاه تمام مهربانانی
به آشنا، به غریبه، کافر و مومن
رسیده بخشش و لطف تو مثل بارانی
تو آن شهنشه خاکیِ روزگاری که
نه حاجبی به سرایت بُوَد، نه دربانی
بزرگواری و کارت عطای بیمنّت
غم دل همهگان را نگفته میدانی
به یُمن مَقدم تو بتکده مصلّی شد
زمین ز خواب زمستانی خودش پا شد
جهان برای همیشهست آرزومندت
شده حوالی شصتوسه سال لبخندت
چه ساده عاشق خود کردی دوعالم را
یگانهای و زمانه ندیده مانندت
قسم به جان که از آسمان و اهل زمین
به جز تو خورده به قرآن خود خداوندت
خدا ز دامن تو دست من جدا نکند
خدا رهام نگرداند هرگز از بندت
هزار شکر که مدیون صادقات هستم
رَهِ نجات به من یاد داده فرزندت
همان که خواستهای شد مسیر عاشقیام
هزار شکر خدا را امام صادقیام
همیشه بر سرِ این سفره مهمان هستیم
همیشه سائل این لطف بیکران هستیم
نه دلبریست مرا جز نوادهگان شما
نه جیرهخوار و فدایی این و آن هستم
بگو چه بهتر از این خوانم از تو من دیگر
به زیر سایهی زهرای مهربان هستم
شنیدهام که تویی عاشق حسینیها
منم همان رفیق حسینتان هستم
به جان فاطمه آقا بیا و کاری کن
شوم شهید حسین تو تا جوان هستم
در این زمانه که دلسوز و تکیهگاهی نیست
به جز حسین تو مرا ملجأ و پناهی نیست
* * * *
(پیغمبر عشقی، معراج حضوری
داعیاً اِلَی الله، شافعُ النشوری
(تو نورٌ عَلی نورٌ عَلی نورٌ عَلی نوری) ٢
و بِکُم یُنزّلُ الغَیث
و بِکُم یُفتّحُ الباب
قدمت به روی چشمام
ای پدربزرگ ارباب) ٢
تو جامعه از داد، شیرینی و شوری
در اوج بلاها، صدباره شکوری
(تو نورٌ عَلی نورٌ عَلی نورٌ عَلی نوری) ٢
صاحب خیر کثیری
پدر مادرِ آبی
نفس و جان ولی الله و
نفس ابوترابی
(و بِکُم یُنزّلُ الغَیث
و بِکُم یُفتّحُ الباب
قدمت به روی چشمام
ای پدربزرگ ارباب) ٢
تو آسمون مهربونی هستی و
اسم تو بانی همدلیه
من کی باشم اینقدر خوبی داری که
یکی از شیفتههات علیه
(تو رحمت خدایی
رحمت عالمینی
تو جدِّ بیبدیل
آقای ما حسینی) ٢
(جدًّ در جد غلام تواَم و
جدًّ در جد به نام تواَم و
جدًّ در جد مسلمون تو و، مرام تواَم و) ٢
(یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا) ۴
چشم و چراغ زهرا
محمّد امینی
خورشید لحظههای
امیر مؤمنینی
(از روز ازل دلا رو میبری
از روز ازل تو از همه سری
از روز ازل امید همه و، امید حیدری) ٢
جدًّ در جد غلام تواَم و
جدًّ در جد به نام تواَم و
جدًّ در جد مسلمون تو و، مرام تواَم و
(یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا) ۶
تو مکّه بودی و
شدی رسول خاتم
تو انقلاب عشقی
هلاک یک نگاهتم
(خیلی خوبه بلاگردونتم
خیلی خوبه گدای خونهتم
خیلی خوبه که من تو رو دارم، آقا ممنونتم) ٢
(یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا) ٨
* * * *
ای دلدارم، تنها یارم
دوست دارم، یا اَبَا الزهرا
پای مهرت با جون و دل
سر میذارم، یا اَبَا الزهرا
قربونیِ لبخند تو
هرچی دارم، یا اَبَا الزهرا
حبیبی یا محّمد تو آقای منی
حبیبی یا محمّد رسول مدنی
ندیدم روی ماه تو رو امّا شدم
خاطرخواه تو مثل اُویس قرنی
(حبیبی یا محمّد تو آقای منی
حبیبی یا محمّد تو مولای منی) ۴
یه یُمن قدمهای تو
درِ آسمون وا شده
به پا شد دل از بند غم
که آزادگی معنا شده
بدون تو حقیقت گم شد و، گم شده و
با تو گمشدهها پیدا شده
ایمان من، قرآن من
ای جان من، یا اَبَا الزهرا
تسکین اسلام تو شد
سلمان من، یا اَبَا الزهرا
تا پای جون با عهد تو
پیمان من، یا اَبَا الزهرا
حبیبی یا محمّد نبیٍ عربی
حبیبی یا محمّد تو اعلا نسبی
حبیبی یا محمّد تو حساب کن روی من
اگه واسه قدمهات سر میطلبی
(حبیبی یا محمّد تو آقای منی
حبیبی یا محمّد تو لیلای منی) ٢
(یا رسول الله، یا اَبَا الزهرا) ۶
* * * *
به نام قبلهی شاه نجف، به نام نبی
منم غلام علی و منم غلام نبی
علی و فاطمه داماد و دخترش هستند
چه بیش از این بنویسیم از مقام نبی
نوشتهاند سخن گفته در شب معراج
خدا به لهجهی حیدر، به احترام نبی
به آنکه تهمت هزیان زده لعنت
همیشه وحی گره خورده با کلام نبی
بگو به دشمن حیدر خدا خدا نکند
علی علیست مناجات صبح و شام نبی
بگو که اَشهدُ اَنَّ علی ولی الله
بگیر هرچه که میخواهی از رسول الله
سلام حضرت از درک ما فراترها
سلام سایهی بالا سر ابوذرها
به جز تو نیست کسی در جهان علیپرور
به جز تو نیست کسی سیّد پیمبرها
تو با علی و خدیجه قیامتی کردی
که نیست تا ابدُ الدَهر کار لشکرها
جماعتی که همه دشمنان هم بودند
شدند با هنرت خواهر و برادرها
هنوز که هنوز است نام فاطمهات
نشانده لرزه به جان تمام اَبترها
بزرگ و کوچک نسلت تمام سلطانند
غلام خانهی این قوم تاج دارانند
تو نور عالم اِمکان، تو ماه تابانی
تو قبلهای، تو مرادی، تو جان جانانی
تو باوفا، تو خدای مکارمُ الاخلاق
تو قبلهگاه تمام مهربانانی
به آشنا، به غریبه، کافر و مومن
رسیده بخشش و لطف تو مثل بارانی
تو آن شهنشه خاکیِ روزگاری که
نه حاجبی به سرایت بُوَد، نه دربانی
بزرگواری و کارت عطای بیمنّت
غم دل همهگان را نگفته میدانی
به یُمن مَقدم تو بتکده مصلّی شد
زمین ز خواب زمستانی خودش پا شد
جهان برای همیشهست آرزومندت
شده حوالی شصتوسه سال لبخندت
چه ساده عاشق خود کردی دوعالم را
یگانهای و زمانه ندیده مانندت
قسم به جان که از آسمان و اهل زمین
به جز تو خورده به قرآن خود خداوندت
خدا ز دامن تو دست من جدا نکند
خدا رهام نگرداند هرگز از بندت
هزار شکر که مدیون صادقات هستم
رَهِ نجات به من یاد داده فرزندت
همان که خواستهای شد مسیر عاشقیام
هزار شکر خدا را امام صادقیام
همیشه بر سرِ این سفره مهمان هستیم
همیشه سائل این لطف بیکران هستیم
نه دلبریست مرا جز نوادهگان شما
نه جیرهخوار و فدایی این و آن هستم
بگو چه بهتر از این خوانم از تو من دیگر
به زیر سایهی زهرای مهربان هستم
شنیدهام که تویی عاشق حسینیها
منم همان رفیق حسینتان هستم
به جان فاطمه آقا بیا و کاری کن
شوم شهید حسین تو تا جوان هستم
در این زمانه که دلسوز و تکیهگاهی نیست
به جز حسین تو مرا ملجأ و پناهی نیست
* * * *
(پیغمبر عشقی، معراج حضوری
داعیاً اِلَی الله، شافعُ النشوری
(تو نورٌ عَلی نورٌ عَلی نورٌ عَلی نوری) ٢
و بِکُم یُنزّلُ الغَیث
و بِکُم یُفتّحُ الباب
قدمت به روی چشمام
ای پدربزرگ ارباب) ٢
تو جامعه از داد، شیرینی و شوری
در اوج بلاها، صدباره شکوری
(تو نورٌ عَلی نورٌ عَلی نورٌ عَلی نوری) ٢
صاحب خیر کثیری
پدر مادرِ آبی
نفس و جان ولی الله و
نفس ابوترابی
(و بِکُم یُنزّلُ الغَیث
و بِکُم یُفتّحُ الباب
قدمت به روی چشمام
ای پدربزرگ ارباب) ٢
نظرات
نظری وجود ندارد !