
زلف همه ی خلق گرفتار حسین است حال همه آشفته و بیمار حسین است باید که خلائق همگی اشک بریزند وقتی که خداوند عزادار حسین است امن است همیشه حرمش ، چون که سگ کهف مشغول نگهبانی دربار حسین است هرگز به کس و ناکسی ” ارباب ” نگفتیم زیرا فقط این لفظ سزاوار حسین است هر خانه که گهگاه در آن روضه بگیرند همسایه ی دیوار به دیوار حسین است در روز جزا کار کسی نیست شفاعت در روز جزا کار فقط کار حسین است کفاره ی ما را پسر فاطمه پرداخت تا روز ابد شیعه بدهکار حسین است حق گفت که رجعت کند از خاک به افلاک زیرا که خدا تشنه ی دیدار حسین است از خواهر او روضه ی مکشوفه نخوانید سربسته بگویید ، از اسرار حسین است در کوفه ی بی مهر و وفا حضرت مسلم …… انگار فقط یار وفادار حسین است رفته سر مسلم به سر دارالاماره الحق و والانصاف که سردار حسین است جمع اند به دور بدنش مردم بازار مسلم همه جا گرمی بازار حسین است