آخر ای مردم ما هم عتباتی داریم کربلائی داریم، آبِ فراتی داریم ما پر از بوی خوشِ سیب، پر از چاووشیم و از چمنهای مجاور نفحاتی داریم آن سبکبار تَرانیم که بر محمل موج ساحلِ عقلی و کشتی و نجاتی داریم در همین روضهی سربسته خدا میداند دست در شرح چه اسماء و صفاتی داریم همهی هستیِ ما عین زیارتنامهست گر از اینگونه سلام و صلواتی داریم سوزی نهان ز داغ غمت دارم ای حسین باشد گواه دیدهی خونبارم ای حسین راهی نما به سوی خود ای قبلهگاه عشق از زندگی ز شوق تو بیزارم ای حسین در بندِ غم اسیرم و راهی نمیبرم چشم انتظار لحظهی دیدارم ای حسین باشد نظر به لطف تو فردای محشرم کس نیست جز تو یار و مددکارم ای حسین «واویلتا حسین» مرهقا یدعو ولا خوف له بأبٍ بِرٍّ و جدٍّ مصطفی و بأمٍّ رفع الله لها هَلماً ما بین نسوان الغرا «حبّک نِعمَتی، قبرُک قِبلَتی» أی جدٍ و أبٍ یدعوهما جدُّ یا جدّی أقفنی یا أبا یا رسول الله یا فاطمه یا امیرالمؤمنین المرتضی «حبّک نِعمَتی، قبرُک قِبلَتی» کیف لم یستعجل الله لهم بانقلاب الأرض أو رجم السماء حملوا رأساً یصلّون علی جده الأکرم طوعاً و إبا میّتٍ تبکی له فاطمه و أبوها و علیٍّ ذوالعَلی «حبّک نِعمَتی، قبرُک قِبلَتی» لو رسول الله یحیی بعده قعد الیوم علیه للعزاء مرهقا یدعو ولا خوف له بأبٍ بِرٍّ و جدٍّ مصطفی «حبّک نِعمَتی، قبرُک قِبلَتی» *** ای دل بگیرُ دامن سلطان اولیاء یعنی حسین بن علی شاه کربلا بودند دیو و دَد همه سیراب میمکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنهگان هنوز به عیوق میرسد فریاد العطش ز بیابان کربلا طالعی بر چهره از نور خدا دارد حسین جلوهی هر پنج تن آل عبا دارد حسین بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنهی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا بعد از صد سال اگر از سر قبرم گذری من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم اباعبدالله...