دلت می‌سوزه واسه گریه‌هام حسین

دلت می‌سوزه واسه گریه‌هام حسین

[ علی اکبر حائری ]
دلت می‌سوزه واسه گریه‌هام حسین
تنهام حسین
آقام حسین
دنیام حسین

صدام بزن که بغض بی‌صدام حسین
تنهام حسین 
آقام حسین
دنیام حسین

دلم تنگه، بی‌اندازه
این روزا هر چیزی می‌تونه منو یاد، تو بندازه
من چرا اینجا باید باشم زمانی که، حرم بازه

نیازت دارم این روزا
همه رفتن تو اما کنارم بودی حتی میون بدترین روزا

نیازت دارم این روزا، با تنهایی نمی‌سازم
به این امید که بازم، میام پیشت همین روزا

چقدر روزام عصف باره
آره سنگینم دیگه جایی برا بخشش نمی‌ذاره
اما آقا بهتر از هر کس میدونی تو، چیه چاره

نگو‌ عین خیالش نیست، همین که بی‌خیالم
نشون میده که حالم، دیگه روی روالش نیست

نگو‌ عین خیالش نیست، اگه بیهوده شادم
بدون که قلب سادم، چیزی تو دست و بالش نیست

دلم تنگه...

دلشوره‌ی فردا گرفتم
بغض عاشورا گرفتم

واست لباس کهنه‌ای رو
از مادرم زهرا گرفتم

کاشکی ماجرا نمی‌شد شروع
نره بین سینه نیزه فرو

این شب آخری با قافلت
دم گرفتم نکن ای صبح طلوع

الهی رو گلوت خنجر نباشه
الهی پیکرت بی سر نباشه

الهی دیدن یه جسم عریان
دلیل زجه‌ی مادر نباشه

فردا شب من، صاحب عزا میشم
بعد از عمری، از تو جدا میشم
****
آی خواهر نمرده غم ببینی
این روزا تنهاترینی

پنجاه و چهار ساله ندیدم
زانو بغل کرده بشینی

تا عزیز برادر من شدی
تو تموم لشگر من شدی

نگران نیزه‌ها نیستی
نگران معجر من شدی

حسین باید باشی درد و بفهمی
بلرزی تا شب سرد و بفهمی

باید تو بزم مِی‌خوارا بری تا
نگاه حرز نامردو بفهمی

ای خوش غیرت، درداتو می‌فهمم
دلشوره‌ی، فرداتو می‌فهمم

نظرات