کاش هجران کمی امان میداد یار ما را به ما نشان میداد به دل ما که خونجگر شدهایم خبری از اماممان میداد کاش با جلوهاش ربیع الاَنام مژدهی رفتن خزان میداد به دلی که شکست و بیبال است کاش در کربلا مکان میداد صاحب ما سلام ما را دید خیر ما هر چه بود از آن میداد رزق درک عزای جدش را از ازل صاحب الزمان میداد بود دلواپس خیام خودش با چه وضعی حسین جان میداد در همین حال یک نفر با پا جسم او را تکان تکان میداد کاش تا ذکر او تمام شود لحظهای فرصتش سنان میداد حسین جان... **** بر لبان حرمله دیدم تبسم آمد اولین بار است زینب بین مردم آمده **** چه خبره تو قتلگاه عزیزمون زمینگیره یکی داره با چکمههاش روی عمو جون راه میره یکی داره بالا سرش شمشیرشو میچرخونه دیر برسم یقین دارم چیزی ازش نمیمونه ****** من باید برم عمو جونم واسه من بوده شبیه پدرم عمه من برم بمونم باید ببینمت تو آتیش حرم یه تن غریب رو سرش ریختن و میزنن یه عده نانجیب موهاشو کشید دستمو رها کن عمه آخه حرمله رسید ****** چه وضعیه تو قتلگاه ریختن سر یه بیگناه حرمله با تیر و کمون گرفته قلبشو نشون ****** من اومدم برید کنار عمو جونو رها کنید مادرش اینجاست داره میبینه یکم حیا کنید سنان برو عقب بایست خولی به پهلوهاش نزن زخم زبونش نزنید نامردمای بد دهن غارت نکنید داره جون میده خودش دیگه اذیت نکنید دعوا نداره بدنش دیگه برا نیزههاتون جا نداره بابامه حسن پس منم میگم منو بزن عزیزمو نزن راحتش بذار بسه دیگه بدنش شده شبیه نیزهزار عمو پاشو صدا میاد صدای مرکبا میاد تو بغل عمو حسین شده یه بین الحرمین **** میون شعلهها یکی میزد صدا آه علی سوختم