توی صحن باصفات میخونم روضه برات اینبار روضه میخونم از قول برادرات عُلیا مخدّره چند دفعه زدنت اونم چند نفره عُلیا مخدّره غربت اینه که سنان با تو همسفره حتما بوده بازوت زخمی مثل مادر پهلوت زخمی بعد از گودال آزار دیدی بعد از عباس بازار دیدی عُلیا مخدّره کی دلش اومد تو رو به اسارت ببَره؟ عُلیا مخدّره خدا از هرکی گذشت از شمر نگذره! دویدم و رسیدم و یه جای سالم به تنت ندیدم و دویدم و رسیدم و نگاه بکن نیزه بریده دستمو نشستم و شکستم و **** خنجر نمیبُره هیچ کسی قربونی رو تشنه سر نمیبُره **** یک نفر مانده بود در گودال صد نفر میزدند زینب را تیغها مانده بود در گودال با سپر میزدند زینب را **** وقتی که ارباب از عطش میرفت از حال از دور زینب دید شمر آمد به گودال چشم پلیدش را درشت و ریز میکرد ای کاش قاتل خنجرش را تیز میکرد با پنجههای شمر موی سر بههم ریخت اعصاب او را کندیِ خنجر بههم ریخت با تیزیِ چکمه به اطرافِ تنش زد بالای دَه ضربه فقط بر گردنش زد ای کاش روی سینهاش با پا نمیرفت با چکمه روی سینهی آقا نمیرفت بدجور دنیا را به کامش زهر کردند نامردها آقای ما را نحر کردند **** حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم کنار تن بیسرت کاسهی آب گذاشتم **** بُنیَّ قتلوک وَ مِن شُربِ الماء مَنعَوکَ **** آتیش به ما نزن انقدَر پنجه روی خاک کربلا نزن دست و پا که میزنی مادر رو صدا نزن