
تو اوج سختیها و ناامیدیها دلم مأنوسه با ابوفاضل چه شأنی داره امام حسین میگه: بِنَفسی انتَ یا ابوفاضل ای ماه عشیره اباالفضل چشمات بینظیره، اباالفضل دستای بریدهات تو محشر دستام و میگیره اباالفضل اصالت داری، شهامت داری رو اسم خانم رقیّه غیرت داری نگاه گیرات به حیدر رفته به شیر خیبر خیلی ارادت داری (ابوفاضل، ابوفاضل) دریای جود و کرَم اباالفضل ماه من، ماه حرم، اباالفضل مردونگی یعنی همین، اباالفضل شیر نر اُم البنین، اباالفضل رعنای اباعبدالله، زیبای اباعبدالله با تو غم نمیمونه توو چشمای اباعبدالله آغازه قمر، پایانه قمر آرامش قبل و بعد طوفانه قمر هی دور زمین میچرخه آخه ماه آسمون شده پریشان قمر (ابوفاضل، ابوفاضل) خیمه شبها با تو مثل روزه چشمات و قربون خیلی با نفوذه دوری ازت یک لحظه هم محاله باید همش پیشت باشه سه ساله ای مردِ اباعبدالله، همدردِ اباعبدالله وقت سختیا دنبالت میگرده اباعبدالله سرداره قمر، سالاره قمر رفته به باباش ، علی جنّم داره قمر خورشیدم اگه، روز بالا میآد آرزوش همینه دیدار قمر (ساقی یا قمر ماهِ عراقی یا قمر )
حسین وصالیماشاالله