تو رفتی خاطرات تو رفیق اشک چشمامن

تو رفتی خاطرات تو رفیق اشک چشمامن

[ محمدرضا میرزاخانی ]
تو رفتی خاطرات تو رفیق اشک چشمامن
در و دیوار خونه‌مون غریبی می‌کنن با من
می‌فهمه حالمو فقط چشمای گریون حسن

وای
بگو چیکار کنم یاور سوخته
بگو چیکار کنم با در سوخته
بگو چیکار کنم مادر سوخته

بگو چیکار کنم نداره مرهم
بگو چیکار کنم که خوب شه دردم
بگو چیکار کنم با غصّه و غم

آه، زهرا زهرا زهرا...

*****

تو دیگه نیستی فاطمه حیدرو باورش کنی
حال خراب خونه رو باشی و بهترش کنی
دوباره واسه زینبم چارقدشو سرش کنی

وای
چجوری باورم بشه تو رو ندارم
چجوری باورم بشه نیستی کنارم
چجوری باورم بشه من بی‌قرارم

چجوری باورم بشه نمی‌شه پا شی
چجوری باورم بشه پیشم نباشی
چجوری باورم بشه ازم جدا شی

آه، زهرا زهرا زهرا...

*****
دیر نکنی منتظرم، قرارمون ساعت غم
کنار گودال بلا می‌بینمت با قد خم
تنها نَمونه زینبم ساعتی که می‌رن حرم

وای
می‌بینه مادرت وسط جنجال
می‌بینه مادرت که شمر قتّال
می‌بینه مادرت تُو دل گودال

می‌بینه مادرت با چشم کم‌سو
می‌بینه مادرت تُو اون هیاهو
می‌بینه مادرت تُو مشته گیسو

*****
غریب گیر آوردنت
جلوی چشم مادرت
با نیزه زد تُو حنجرت
غریب گیر آوردنت
...
نجاتش بدید
قتلگاه که جای دیدن نیست
خب آبش بدید
این که رسم سربریدن نیست
...
لااقل صیدتو رُو به قبله کن شمر حوصله کن
...
بازی نکن با این رگا 
شمر ببُر تو رو خدا

نظرات