با زمین افتادنت دنیای من ریخته بههم خدایا آب آور و سقای من ریخته به هم ۲ رو زمین میکوبی دستاتو خجالت میکشم میبینم تیر تو چشماتو خجالت میکشم آه رفیق نیمه راه امید خیمه گاه پاشو علمدار رشیدم روزم شده سیاه آه حرم تو اضطراب نگرونه رباب پاشو بریم فداس سرت که نشد بیاری آب انکسر ظهری چه خاکی شد بر سرم و قَلَّت حِیلَتی، پاشیده شد لشگرم آخه بی برادرم انت صاحبی لوائی علمدار ۳ تو که رفتی داغ اکبر باز واسم از نو شده کی مثل من اینجوری بین اراذل هول شده تو رو زیر دست و پای دشمنا گم کردمو بگو حالا بی تو تا خیمه چجور برگردمو آه بازم نفس بزن یل دلاورم کنار پیکرت تو دیدم اومده مادرم آه گریه که میکنم هلهله میکنند طیب الله شون رو نثار حرمله میکنن اِنقطع رَجایی دیدم شکسته پرت شَمُتَ بی عَدوی جلو چشام کشتنت نیزه زار شده تنت ۲ انت صاحبی لوائی علمدار ۳