بازمین افتادنت دنیای من ریخته به‌هم
تبلیغات

بازمین افتادنت دنیای من ریخته به‌هم

[ مسعود پیرایش ]
(با زمین افتادنت دنیای من ریخته به‌هم
خدایا آب آور و سقای من ریخته به‌هم) ۲

رو زمین می‌کوبی دستاتو خجالت می‌کشم
می‌بینم تیرِ تو چشماتو خجالت می‌کشم

آه رفیق نیمه راه، امید خیمه‌گاه
پاشو علمدار رشیدم
روزم شده سیاه

آه حرم تو اضطراب، نگرونه رباب
پاشو بریم فدا سرت که
نشد بیاری آب

انکسر ظهری، چه خاکی شد بر سرم
و قَلَّت حِیلَتی، پاشیده شد لشگرم
آخه بی برادرم

أنت صاحبی لوائی (علمدار) ۳...

تو که رفتی داغ اکبر باز واسه‌م از نو شده
کی مثل من اینجوری بین اراذل هو شده

تو رو زیر دست و پای دشمنا گم کردم و
بگو حالا بی تو تا خیمه چجور برگردم و 

آه بازم نفس بزن، یل دلاورم
کنار پیکر تو دیدم
اومده مادرم

آه گریه که می‌کنم، هلهله می‌کنند
طیب الله شون رو نثار
حرمله می‌کنن

اِنقطع رَجایی، دیدم شکسته پرت
شَمَتَ بی عَدوی
جلو چشام کشتنت

(نیزه‌زار شده تنت) ۲

انت صاحبی لوائی (علمدار) ۳...

نظرات