ایوان نجف عجب صفایی دارد

ایوان نجف عجب صفایی دارد

[ ابراهیم رحیمی ]
ایوان نجف عجب صفایی دارد
حیدر بنگر چه بارگاهی دارد

بعد بسم الله گفتن چشم ما تر می‌شود
حال ما بیچاره‌ها با گریه بهتر می‌شود

هر سحر از چاه چسنماب بیرون می‌کشم
قطره قطره گریه در این نهر کوثر می‌شود

در تقرّب باید از اظهار فضلم کم کنم
هرکسی اینجا زمین خورده‌ست سرور می‌شود

آبروی خویش را خرج ولایت می‌کنم
یک برابر خرج من صدها برابر می‌شود

کام من با خاک تربت واشد و آب فرات
این شده که طفل طفلم نیز نوکر می‌شود

دلبری که پیر شد از چشم می‌افتد ولی
نوکری که پیر شد بسیار دلبر می‌شود

سائل گنبد طلا چیزی نمی‌خواهد جز او
زائر او بی نیاز از معدن زر می‌شود

هرچه داریم از گدایی حسین و فاطمه است
پشت این در خستگی ما فقط در می‌شود

روسیاهان را خبر کن بال درمی‌آورند
صاحب جرم است فطرس صاحب پر می‌شود

حاجت صدها نفر افتاده دست یک نفر
یک نفر که روح و ریحان پیمبر می‌شود

کف بزن بر کوری چشم حسودان حسن
فاطمه بعد از حسن هم باز مادر می‌شود

هرکجا ابن الحسن دیدی بگو ابن الحسین
زنده نسل مجتبی از این برادر می‌شود

علی علی علی علی

نظرات