برای زنده بودن، تنها بهونمی تو

برای زنده بودن، تنها بهونمی تو

[ ابراهیم رحیمی ]
برای زنده بودن، تنها بَهونَمی تو 
نُه ساله که عزیزم بانوی خونَمی تو 

می‌دونی این روزا علی دلش به غم اسیره 
کدوم زنی از شوهرش تو خونه رو می‌گیره 

داره میشه چشام پُر آب تنها میشه ابوتراب 
ای وایِ من، ای وایِ من، تنهام نذار زهرای من 

*****

از خونه دیگه داری بار سفر می‌بندی 
تابوتتو می‌بینی بعد سه ماه می‌خندی 

از درد پهلو گفتی که نمیشه جابه‌جا شم 
میری که دیگه نمی‌خوام شرمنده‌ی تو باشم 
یا که تو بسترم دیگه نمیشه جابه‌جا شم 

چه نیمه جونه پیکرت، بگو چی اومده سرت 
ای وایِ من، ای وایِ من، تنهام نذار زهرای من

نظرات