لالهی در خون نِشَسته، مادرِ پهلوشکسته ماندهام با این یتیمان، با دلی من زار و خسته (فاطمهجان، فاطمهجان)۳ اِی مدینه اِی مدینه، من دگر زهرا ندارم صورتِ خود را به دیوارِ غریبی میگذارم غنچهام کو؟ لالهام کو؟ یارِ هجده سالهام کو؟ **** وقتی خدا دو لوح و قَلَم را درست کرد نوری میانِ عرشِ مُعَلّیٰ درست کرد با نورِ فاطمه به جهان جان دَمید و بعد ما را گدای اُمِّ اَبیها درست کرد مارا شبیهِ خِلقتِ بیاِنتهای خود از خاکِ پای حضرتِ زهرا درست کرد از اشکهای مادرِ ما آب آفرید باگریههای فاطمه دریا درست کرد از تار و پودِ چادرِ مادر نخی گرفت حَبلُالمتین برای گداها درست کرد اَصلاً دلیلِ خلقتِ دنیاست فاطمه نورِ خدا و زُهرهی زهراست فاطمه (یازهرا، یازهرا)۳
واحد عالی