ای خسته‌تر از خسته

ای خسته‌تر از خسته

[ حسن عطایی ]
ای خسته‌تر از خسته
ای تشنه‌تر از تشنه
کی راه گلوتو بست
 با سر‌نیزه و دشنه

یه مسلمون پیدا نمی‌شه 
غارتت بی‌رحمانه می‌شه 
التماسش کردم ولی شمر
از روی سینه‌ات پا نمی‌شه 

آه
تا دل مادرمو شکست
حرمت معجرمو شکست 
با ته نیزه‌ی بی‌حیا 
دم گودال سرمو شکست

آه ابی عبدالله 

***

ای زخمی تر از زخمی
ای تنهاتر از تنها
مظلوم بلا ناصر
ای مقطع الاعضاء

غربتت اشکم رو درآورد
تو زمین خوردی، خواهرت مُرد
تو شلوغی غارت تو 
سرتو‌ خولی با خودش برد

آه
جوون و پیر می‌زدن تو رو
وقت تکبیر می‌زدن تو رو
تو گرسنه بودی دشمنات 
یه دل سیر می‌زدن تو رو 

آه ابی عبدالله

***

ای خورشیدِ رو نیزه
ای قرآن روی خاک
بی‌غسل و کفن موندی
عریان با تن صد چاک

آخرِ مقتل روضه بازه
ده سواره با نعل تازه
می‌گیرن واسه پیکر تو
دم عصری تشییع جنازه

آه
زیر و رو شد بدنت حسین
خاک و خونه کفنت حسین
ساربون داره می‌ره کجا
با عقیق یمنت حسین

نظرات