پیکرت تو قتلگاه غرق خونه

پیکرت تو قتلگاه غرق خونه

[ حسن عطایی ]
پیکرت تو قتلگاه غرق خونِ روی زمین
وایِ من که نیزه‌ها می‌رن بالا می‌آن پایین

خونیه حسین سر تا پات
ای فدای اشکِ چشمات
رو زمین صحرا نیست جات

واویلا، واویلا، واویلا ...

جون دادم تا پا گذاشت
رو سینه‌ی مُطَّهرت
کهنه خنجر رو می‌زد وحشیانه به حنجرت

نیزه با تنت درگیره
خواهرت داره می‌میره
مونده به تن تو خیره

واویلا، واویلا، واویلا ...

هر کی می‌رسه بهت
ساده ازت نمی‌گذره
زخمای رو پیکرت
با یه لشکر برابره

زیر دست و پا قرآنه
دشمنت مگه انسانه
کُشتنت چه بی‌رحمانه

واویلا، واویلا، واویلا ...

نظرات

عالی