
از آن عشق بدون نقص در حیرت اگر بودی برایش در مقام همسری زینت اگر بودی دلیلش جذبه ایمان و خُلق مهربانش بود پیاپی با پیمبر عاشق صحبت اگر بودی دلت میخواست اسلامِ پیمبر بهترین باشد برای دین به فکر وقف اموالت اگر بودی مسلمانپروری کار خودت بود و به دنبال تجارت یا کرامت دادنِ ثروت اگر بودی امیرالمومنین تنها علی بود و به این علّت موافق با مرامش بوده با حضرت اگر بودی ولایت در مسیر فتنه و شبهه نمیافتاد اگر بودی و در تبلیغ آن حجّت اگر بودی در آن نُه سالگی، اُمّ اَبیها نیز مادر داشت در آن نُه سالگی با قلب پُر مِهرت اگر بودی دلش آرام بود و دور بود از بغض و دلتنگی کنار دخترت زهرا شب وصلت اگر بودی حسن سیلی به مادر را نمیدید و جوان میماند هوادرانه در آن کوچهی خلوت اگر بودی نمیدانم چه حالی داشتی در آتش کینه گرفتار چهل نامرد بیغیرت اگر بودی زمین افتاد و در بر روی بار شیشهاش افتاد تو میرفتی به جای فضّه آن ساعت اگر بودی زمان رفت و زمین کربلا در انتظارت بود شبی با کاروان خسته در حرکت اگر بودی فقط میخواستی کام حسینات بیعطش باشد تمام عمر خود دنبال یک حاجت اگر بودی تک و تنها عطش، گودال، خنجر، سر، قفا، نیزه به صورت میزدی لطمه در آن هیئت اگر بودی یقیناً میسپردی جان اگر میدیدیاش عریان به روی تل پریشان شاهد غارت اگر بودی در آغوش تو زینب زار میزد داغهایش را غروب روز عاشورا در آن غربت اگر بودی ای زِ چادر تو سرپناه کودکان میشد میان خیمه در آن عصر پُر وحشت اگر بودی **** علی را حلال کن واسه زخم بازو علی را حلال کن واسه درد پهلو **** چون روی تو روی به صحرا گذاشتم داغ لب تو بر لب دریا گذاشتم فطرس کجاست حق پَرش را ادا کند اینان تو را به معرض گرما گذاشتند پایی که بر دهان شریفت نهادند اول به روی چادر زهرا گذاشتند زاویهای زِ مسجد کوفه از سینهات این نیزه را به خلوت مولا گذاشتند خاک فلک به معجر زینب که در سپاه پیراهن تو را به تماشا گذاشتند

یا حضرت خدیجه طاهره