کاش هجران کمی امان می‌داد
تبلیغات

کاش هجران کمی امان می‌داد

[ علی اکبر حائری ]
یادش‌به‌خیر موی تو را شانه می‌زدم
افتاده دست شمر چرا خاطرات من؟
****
کاش هجران کمی امان می‌داد
یارِ ما را به ما نشان می‌داد

به دلِ ما که خون‌جگر شده‌ایم
خبری از اماممان می‌داد

کاش با جلوه‌اش ربیع‌ُ الانام
مژده‌ی رفتنِ خزان می‌داد

به دلی که شکست و بی‌بال است
کاش در کربلا مکان می‌داد

صاحب ما صلاح ما را دید
خیرمان هرچه بود از آن می‌داد

رزقِ درکِ عزای جدّش را
از ازل صاحب‌الزّمان می‌داد

به هر آن کس که خیرِ او می‌خواست
در غمش اشکِ بی‌امان می‌داد

بود دلواپس خیامِ خودش
با چه وضعی حسین، جان می‌داد

در همین حال یک نفر با پا
جسم او را تکان تکان می‌داد

کاش تا ذکر او تمام شود
لحظه‌ای فرصتش سنان می‌داد
****
ای که تا حشر بر سنان لعنت
که فرو کرده نیزه در دهنت
****
بلند‌مرتبه شاهی زِ صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

نظرات