کنج بستر یه باغ لاله

کنج بستر یه باغ لاله

[ محمدرضا بذری ]
کنج بستر یه باغ لاله 
نشسته روی دامن زهرا 

خون تازه داره شب و روز 
 میچکه از پیراهن زهرا 

وقت نماز وقت دعا 
دستاشو که (بالا میگیره)2 

تا که میاد دعا کنه 
آخ نفسش (چرا میگیره)2 

*** 
چشمات میره چرا سیاهی 

برات بمیره علی الهی 
رو میگیری از من مظلوم 

حتی نکردی منو نگاهی 
اصلا هوای خودتو نداریو 

حالت خرابه (حالت خرابه) 2 
همسایه ها برا عیادتت میان 

میگن ثوابه (حالت خرابه) 2 
*** 

زهرای من همین که هستی 
هم دل من گرم هم خونه گرمه 

آخه زینب پیش تنور خونه 
دست حسن هم یه نون گرمه 

خونه رو که جارو زدی 
میگم همش (ایشالله خیره)2 

باز دلهره دارم میگم 
که بشکنه ( دست مغیره)2 

***

نظرات