محسن عراقی

گرچه پرم وا می‌شود با ذکر استغفارها

24
0
گرچه پَرَم وا می‌شود با ذکر استغفارها
پرواز دشوار است با سنگینیِ این بارها

گرچه تو خوبی من بدم، هربار گفتی آمدم
توفیق پیدا کردم از فیض نگاه یارها

وقتم کمو راهم دراز، با این گدا قدری بساز
هرجا رَوَم سَد می‌کند راهِ مرا دیوارها

گیرم مددکاری برای کار من پیدا نشد
نام علی وا می‌کند آخر گره از کارها

*****
از خیر قدر، قضا گذشته
کار دلم از دعا گذشته

شب‌های بلندِ بی‌عبادت
در حسرت ربّنا گذشته

هرجا که رسید گریه کردیم
آب از سر ما دگر گذشته

طوری ز خطای ما گذر کرد
ماندیم ندیده یا گذشته

تصمیم به توبه تا گرفتیم
فرمود: گذشته‌ها گذشته

*****
آبرویم را بگیر و آبِ رویم را نگیر
گریه‌ام وقتی نمی‌گیرد خجالت می‌کشم

*****

مردم دگر علی ز بستر خود پا نمی‌شود

*****

چشم را بست، چشم را وا کرد
آه دردش شدیدتر شده‌بود

چشم را بست، چشم را وا کرد
موی زینب سفیدتر شده‌بود

چشم‌هایش به زور وا می‌شد
صورت او چگونه بود؟ کبود

شد برآورده آرزوی علی
چقدَر شکل فاطمه شده‌بود

توی آغوش زینبش آخر
بغض اُمُّ‌البنین شکسته شد و

بچه‌ها دور بسترش جمع‌اند
علی از زندگیش خسته شد و

چشم را بست وا نکرد علی
آخر از خیرِ روزگار گذشت

با حساب شهادتِ زهرا
علی از زندگی دو بار گذشت

*****

مثل میخ داغ، که پهلوی مادر را شکافت
تیغ زهرآلود پایین آمد و سر را شکافت

ظاهراً شمشیر در دستان ابنِ‌ملجم و
باطناً تیغِ سقیفه فرق حیدر را شکافت

ابنِ‌ملجم نه، علی را کشته آن نامرد که
در زمانِ صبرِ حیدر با لگد در را شکافت

میخ در داغ شد و، مادرمان زخمی شد

او کنون تکیه به دیوار نماید یا در؟

آه سادات ببخشند ولی خورد زمین
در همین فاصله‌ام کَنده شد از لولا در

بچه‌سید نشدم دست خودم نیست ولی
وسط روضه دلم خواست بگویم مادر

*****

ای تیغ! دمی که یارم از پا افتاد
انگار علی زیر قدم‌ها افتاد

یک شهر برای بردنم رد می‌شد
از روی دری که روی زهرا افتاد

آن‌چنان با لگدی باز شد آن در که همه
فکر کردند که دیوار یکی شد با در

در باز شد در بسته شد در را شکستند
نامردها پهلوی مادر را شکستند

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش